کد خبر: ۲۸۲۱۶۴
تاریخ انتشار: ۳۱ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۸:۳۸ 21 August 2016
به گزارش تابناک مازندران،  چرا زنان وقتی وارد عرصه قدرت و سیاست می‌شوند بیشتر لباس مردانه می‌پوشند و از گفتمان مردانه استفاده می‌کنند؟ چرا زنان قدرتمند دوست دارند مشاورانشان را از میان مردان انتخاب کنند؟
 
 احتمال اینکه در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در ماه نوامبر 2016 هیلاری کلینتون از حزب دموکرات به کاخ سفید راه پیدا کند تا در کنار آنگلا مرکل (صدراعظم آلمان)،  ترزا می (که به تازگی به‌جای دیوید کامرون مسئولیت نخست‌‌وزیزی بریتانیا را برعهده گرفته) و ۲۲ زن دیگر مثل نیکولا استورجن (نخست وزیر اسکاتلند) که در مقام‌هایی مثل سلطنت، ریاست جمهوری و نخست وزیری مشغول هستند؛ سکان سیاست جهانی را در این دوره پرتنش به دست بگیرد، کم نیست.
 
چرا دبیرکل سازمان ملل متحد زن نباشد؟
 
این احتمال وجود دارد که دبیرکل آتی سازمان ملل متحد برای اولین بار در طول 70 ساله این سازمان یک زن باشد "هلن کلارک"(نخست‌وزیر سابق نیوزیلند و رئیس فعلی برنامه توسعه سازمان ملل) تا به همراه کریستین لاگارد و جنت یلن (رؤسای دو نهاد مهم مالی جهانی یعنی صندوق بین‌المللی پول و بانک مرکزی آمریکا -فدرال رزرو) سهم زنان در سیاست‌گذاری‌های کلان جهان بیشتر از قبل شود. اتحادیه اروپا نیز از سال 2009 ریاست و مدیریت سیاست خارجی خود را به زنان سیاستمدار این اتحادیه (کاترین اشتون از 2009 تا 2014 و فدریکا موگرینی از 2014 تاکنون) سپرده است.
 
البته زنان رهبر همیشه در تاریخ وجود داشته‌اند. ملکه‌های مصری ۳۰۰۰ سال قبل از میلاد مسیح بر نیل فرمانروایی می‌کردند، اما عملا این قرن بیستم بود که رهبری زنان در دولت‌های امروزی را گسترش داد و شاهد به قدرت رسیدن زنانی چون مادلین آلبرایت، مارگارت تاچر و ... بودیم.
 
زنان ٣٥ درصد از کل اقتصاد جهانی را در دست دارند
 
سه کشور آلمان، آمریکا و بریتانیا که احتمالا در سال 2017 با رهبری زنان اداره می‌شوند، نزدیک به ٣٥ درصد از کل اقتصاد جهانی (GDP) را در دست دارند و این یعنی آن‌ها علاوه بر کشورشان؛ جریان‌های اقتصاد جهانی و برنامه جهانی شدن اقتصاد و در کل سیاست جهانی را مدیریت می‌کنند.
 
هرچند آمار نشان می‌دهد مسیر زنان برای رسیدن به قدرت در اروپا هموارتر از حتی آمریکای شمالی (ایالات متحده آمریکا و کانادا) است و در این دو کشور زنان نهایتا سکان وزارت‌خانه‌ها را به دست گرفته‌اند اما سهمی در پست‌های ریاست جمهوری یا نخست‌ وزیری نداشته‌اند. درحالی‌که در اروپا، زنان زیادی از سال‌ها پیش در راس هرم قدرت تحت عناوین نخست وزیری،  ریاست جمهوری یا صدر اعظمی قرار داشته‌اند.
 
مرکل از سال 2005 رهبری آلمان را به عنوان بزرگ‌ترین اقتصاد اروپا برعهده داشت و در این 11 سال اتحادیه اروپا با بحران‌های مهمی مثل بحران اقتصادی 2008، چالش مالی اتحادیه اروپا با یونان، مهاجرت فزاینده و حتی مذاکره بر سر چگونگی خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا مواجه بوده است.
 
    زنان در عرصه سیاست‌گذاری‌های جهانی و به عنوان سکان داران قدرت چه کارکردی در نظام سیاسی جهان دارند و چه منش و اقداماتی را دنبال می‌کنند؟
 
اما افزایش حضور زنان در عرصه‌های سیاسی به چه معنایی‌ست و حضور زنان در رأس این سمت‌های مهم چه دست‌آورد و کارکردی برای جهان داشته؟ شکی نیست اینکه شکاف بزرگی در سد نامرئی تبعیض علیه زنان ایجاد شده و شاهد حضور بیش از بیش زنان در مناصب مهم جهانی هستیم؛ به خودی خود می‌تواند مثبت و مهم ارزیابی شود اما پرسش مهمتر آنکه زنان در عرصه سیاست‌گذاری‌های جهانی و به عنوان سکان‌داران قدرت چه کارکردی در نظام سیاسی جهان داشته و چه منش و اقداماتی را دنبال کرده‌اند؟
 
انتظار این است که زنان ذات خشن سیاست را رام کرده و به ترویج صلح‌طلبی کمک کنند اما...
 
معمولا انتظار و توقع این است که زنان پس از به قدرت رسیدن؛ با حفظ ویژگی‌های حمایتی و مادرانه خود ذات خشن سیاست را رام کرده و به ترویج صلح‌طلبی کمک کنند اما واقعیت چیز دیگری را نشان می‌دهد نه تاچر، نه آلبرایت و نه کاندولیزا رایس، مرکل و حتی هیلاری کلینتون هیچ نقش مثبتی در این مورد بازی نکرده‌‌اند و معمولا برای اینکه به قدرت برسند و در قدرت بمانند به چرخش بر همان پاشنه‌ای که مردان سال‌هاست پایکوبی‌کرده‌اند؛ ادامه می‌دهند. تجمع معاونان و مشاوران مرد به دور سیاست‌مدارن زن شاید در این مسئله بی‌تاثیر نباشد.
 
ایلنا
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار