ماجرا چه بود؟
چند سالی است که حضور زنان در استادیوم تبدیل به یک دغدغه و چالش کشوری شده است، از زنان فعال حقوق بشر تا وزرای زن کابینه و زنان ساده همه معتقدند وقتی زنان خارجی در ایران اجازه حضور در استادیوم برای تماشای فوتبال را دارند چرا نباید زنان ایرانی بتوانند به ورزشگاه بروند و تیم محبوبشان را تشویق کنند. این سرو وصدا زمانی بیشتر شد که به زنان سوری اجازه دادند به استادیوم آزادی بروند درحالیکه زنان ایرانی پشت در مانده بودند.
حالا سحر قریشی در اقدامی خنده دار در آخرین مصاحبه اش وقتی با این پرسش مجری روبرو میشود که آیا فوتبال دوست ندارید، میگوید: «چرا فوتبال را دوست دارم و فوتبال نگاه میکنم اماعلاقمند نیستم برای تماشای بازی به زمین فوتبال بروم. دوست ندارم بروم استادیوم. از اینکه کنار تعداد زیادی آقا قرار بگیرم منقلبمیشم، احساس امنیتم رو از دست میدهم. کاملاً موافقم که اجازه نمیدهند خانمها به استادیوم بروند.»
این اظهارات در حالی مطرح میشود که هم زمان عکسهای او در استادیوم ورزشی ابوظبی میان عده کثیری مرد غیر ایرانی دیده میشود، یا در عکس دیگری در جشن تولدی میان چند مرد نشسته و اصلا منقلب نشده است.
بیانات خلاف واقعیت این بازیگر نشان میدهد او فقط به دنبال دیده شدن است و گرنه هیچ منظور دیگری در پس این حرف نخواهد بود. از طرف دیگر اگر قرار باشد ورزشگاه برای ورود زنان باز باشد قاعدتا او تنها زن داخل استادیوم نخواهد بود و دلیلی برای این انقلاب درونی وجود ندارد.
اظهارات جنجالی قبلی
البته این حرفها از زبان او خیلی دور از ذهن نبود، او در مصاحبه دیگری درباره همسر سابقش و شایعاتی که او درباره اش ساخته گفته بود: «دیپلم تجربی از مدرسه بنت الهدی دارم، این شایعه هایی بود که همسر سابقم برایم به وجود آورد.
زمانی که من متراکه کردم عروس آقای زبر دست تهیه کننده فیلم و سریال که از دوستان من بودند مرا به ایشان معرفی کردند که دنبال یک نابازیگر برای کارشان بودند. قبل از اینکه اتفاق سینمایی بیفتد من درخواست طلاق داده بودم، سال ۸۴ عقد کردم و اولین درخواست طلاقم سال ۸۵ بود.
پدر و مادرم در ایران زندگی نمیکردند و همسرم با معرفی خود به عنوان مدیر برنامههای من در زمانی که ابتدای معروف شدنم بود با سایتها و روزنامههای مختلف صحبت میکرد، ولی شما بدانید هیچ زنی از خوشبختی فرار نمیکند من یکبار زندگی میکنم و میخواهم این یکبار را خوش بخت زندگی کنم.»
سحر قریشی سابقه حذف شدن در یک فیلم از جشنواره کودک و نوجوان را دارد که در این باره میگوید: «در فیلم نار من نقش عروس را ایفا میکردم که آنجا آقای رستمی هم نقش داماد را داشتند. آنجا کارگردان به ما گفته بود این کار برای گروه سنی الف و کودک است و ما میخواهیم کار را کاملا کودکانه کار کنیم.
برای همین طراحی لباس من مانند طراحی لباس سیندرلا بود که برای کودکان رویایی باشد، تست گریمی انجام دادند که میگفتند مجوز داریم. در آن تست یک کلاه سر من بود که در عکسها هم موجود است. ولی مشکل پوشش من تا اینجا پیش رفت که نقش اصلی فیلم نار حذف شود و فقط اسم آن حضور داشته باشد.
حذف شدن نقش من در این فیلم فقط به این دلیل بود. هر پروژهای یک ناظر کیفی دارد که اینجا تا دقیقه نود حاضر بود و بعد اعلام انصراف کرد. این حرکت یعنی کارش را بلد نیست. نسبت به شناسنامه کاری که از این آدم دیده بودیم. بعید بود چنین حرکتی را انجام دهد. در کل تنها کسی که در این پروژه از نظر حجاب دارای مشکل بود من بودم و تمام پلانهای من را حذف کردند.
جالب اینجاست که حجاب فقط مخصوص سحر قریشی است. در این فیلم خیلیها بودند که شرایط من و حتی بدتر از من داشتند، ولی هیچ سانسوری و روتوشی روی صورت آنها صورت نگرفته و حتی نگفتند چرا موی شما بیرون است. این در حالی بود که موهای من کمتر از همه بیرون بوده و نمیدانم علت حذف من چه بوده است.
خانم رضایی کارگردان فیلم خیلی پیگیر بودند. نه فقط بخاطر سحر قریشی، ایشان باید از فیلمشان دفاع میکردند. متاسفانه اینطور که شنیدم خصومت شخصی بوده و گفتهاند، چون بازیگر این نقش سحر قریشی است ما این پلانها را در میآوریم. برای من خیلی عجیب و زجرآور بود که گفتند قریشی تحریکآمیز بازی کرده و نوع بازی سحر قریشی تحریکآمیز است. خیلی برایم عجیب بود آدمی که سمت رسمی دارد چنین حرفی بزند. بالاخره هر پروژهای یک ناظر کیفی دارد و این آدم هر روز سر صحنه با من بود.
جالب اینجا بود بازی باقی دوستان که فکر میکردیم سانسور میشود حتی در حد یک دیالوگ هم سانسور نشد. به نظر من این تبعیض بین بازیگرانشان است. اگر چیزی را بد میدانند، چرا فقط برای من بد است و برای دیگران خوب میشود؟ فیلم نار با حذف بازیگر اصلی دیگر تعریف و معنایی نداشت و اصلا دیده نشد.»
حمایت از رئییس جمهور سابق
او زمانی که در مقابل دوربین رضا رشیدپور نشست با تمام وجود برای رئیس جمهور سابق مایه گذاشت و گفت: «من آقای احمدی نژاد را از نزدیک و بر سر سفره افطاری دیدم. خیلی جالب است! من هیچ احساسی به سیاست ندارم. بسیار خنثی هستم. چون سواد آن را ندارم و نمیفهمم، کوچکترین صحبتی درباره سیاست نمیکنم.
جالب این است که من فکر میکردم اگر ایشان را ببینم، ایشان برای من با بقیه افراد که سر صحنه فیلم برداری میآیند فرقی نخواهد کرد. وقتی آقای احمدی نژاد از یک متر و نیمی من رد شده و به همه ما خوش آمد گفتند، ناخودآگاه و یکدفعه تحت تاثیر کاریزمای ایشان، در همین حال خندهای بر لبان من آمد و با ایشان احوال پرسی کردم. گویی که ایشان را ده سال است که میشناسم. در حالی که هیچ حسی نسبت به سیاست ندارم، در وجود ایشان یک کاریزمای عجیبی دیدم و از لبخند ایشان لبخند زدم و از وجود ایشان انرژی خوبی گرفتم.»
این درحالی بود که درباره وزیر امور خارجه وقت نظری ارائه نکرد و با طعنه به رئیس جمهور فعلی گفت: «من یک کلیدی دست ایشان دارم که اگر آن را بدهند درب خیلی از گاوصندوقها را باز میکنم و دیگر با کسی کار ندارم. اینستاگرامم را هم میبندم که کسی را اذیت نکنم. (با خنده) البته خیلی خوشحالم از اینکه رییس جمهورمان وقتی جایی میروند مترجم ندارند و به زبان مسلط هستند.»
به سادگی میتوان فهمید درست در برحهای از تاریخ که مخالفان رئیس جمهور سابق بیشتر شده اند این بازیگر با حمایت از او و کنایه زدن به نماد انتخاباتی رئیس جمهور فعلی میخواهد متفاوت بودن خودش را نشان دهد. جالب است بدانید او نه تنها علم بازیگری ندارد بلکه در حرفهای که کار میکند حتی نام سرشناسترین کارگردانهای خارجی را نمیشناسد.
او با افتخار نداشتن تحصیلات در این رشته را اعلام میکند و میگوید: «نه متاسفانه ندارم، اما در حال حاضر تایم پیک کاری من هست، ولی تصمیم گرفتم بعد از این دوران کارگردانی بخوانم، زیرا از لحاظ تجربی به درجهای رسیدم که بخواهم فیلم بسازم و باید علم این کار را هم یاد بگیرم.»
او در پاسخ به این سوال که آیا در حوزه بازیگری مطالعه دارید؟ گفت:« دروغ چرا، نه! بیشتر سعی میکنم فیلم ببینم و دورههای عملی بازیگری یا کارگردانی را شرکت کنم.» این یکی از دلایلی است که وقتی مجری تصویر فرانسیس فورد کوپولا و کوئنتین تارانتینو را به او نشان میدهد با افتخار میگوید نه نمیشناسم و این اتفاق برای کسی که ادعای هنرپیشه بودن در سینما را دارد یک ننگ بزرگ است.
نظرات دیگران
بعد از جنجالی که سحر قریشی با زدن این حرفها در شبکههای اجتماعی به راه انداخت تعداد زیادی از مردم در همان شبکههای مجازی با ساختن هشتگهایی علیه او به این حرف اعتراض کردند. جالبترین آنها اعتراض مهناز افشار به این داستان بود که خود او زندگی پر حاشیه و غیر قابل دفاعی دارد.
او بعد از ازدواجش با پسر محمد علی رامین معاون مطبوعاتی دولت قبل و حمایت همه جانبه از او به خاطر حکم زندانش سر و صدایی کافی برای خودش ساخته بود. او در این رابطه نه تنها به گناه همسرش اعتراضی نکرد بلکه به شدت از او پشتیبانی کرد.
حالا او هم به دفاع از زنان ایرانی و برای بهتر دیده شدن خودش در ادامه این هشتگها نوشته: «نمیشه خیلی راحت حق نیمی از جامعه رو انکار کرد، چون یک نفر وقتی در کنار مردان قرار میگیره «منقلب» میشه! ورود به ورزشگاهها حق زنان است. والسلام #زنان_علیه_زنان»
پژمان راهبر روزنامه نگار در این باره نوشته است: «قطعا منظور سحر قریشی از منقلب شدن چیزی نیست که دستمایه طنزهای ماست؛ اما سلبریتیهای ما اغلب بی مطالعه و کم سوادند و دایره واژگانشان کوچک. پس چیز عجیبی نیست که خرابکاری میکنند. حتی آنهایی که هم که فکر میکنید فرهیخته اند و باسواد. (اگرچه آنها فضیلت سکوت را دریافته اند!)».
توئیتهای مردم در این باره بسیار زیاد شد و هرکدام به نوعی سحر قریشی را تخریب کردند، اما به نظر میرسد او از این دست بازیها نه تنها ناراحت نمیشود بلکه با لذت به سر و صدایی که راه انداخته نگاه میکند و در دلش به همه ماجرا میخندد، چرا که خودش بهتر از همه میداند ذرهای صداقت در پس حرفش نبوده است.
امیر ترک نژاد در این باره توئیت کرده است: «هیچ مى دونستید آدمایى مثل سحر قریشی لذت مى برن که راجع بهشون هشتگ درست بشه و به هر دلیلى (خوب یابد) کانون توجه قرار بگیرن؟ به نظرم بهترین راه مبارزه با افکار سطحى این چنین پدیده هایى فقط، فقط و فقط بى توجهى به اونهاست!»