فارغ از تعارفات معمول که هر روز به تکرار در سخنرانی ها،خطابه ها،تریبون ها و حتی در محاوره های عمومی مان شاهدش هستیم و خود را میراث دار تمدنی کهن و از اساس تافته ای جدا بافته از تمام دنیا می دانیم، واقعیتمان چیز دیگریست؛ شکلی به مراتب دهشتناک از آنچه در تصورمان می گنجد.
کد خبر: ۷۴۴۸۱۹
تاریخ انتشار: ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۸ - ۲۳:۵۶ 14 May 2019

عرفان علیزاده،کارشناس علوم سیاسی-آمل/ طی سالهای گذشته ایران با مصائب زیادی دست و پنجه نرم کرده که منجر به وقوع بحران در حوزه های مختلف به ویژه در بخش اقتصادی شده، اما آنچه بیش از همه در وقوع بسیاری از بحرانها نقش داشته، آفت های اجتماعی حاکم بر ایران بوده است؛ معضلاتی که هر بار حضور پر رنگ خود را در بخشهای مختلف و به بهانه های متعدد به اثبات می رساند.

فارغ از تعارفات معمول که هر روز به تکرار در سخنرانی ها،خطابه ها،تریبون ها و حتی در محاوره های عمومی مان شاهدش هستیم و خود را میراث دار تمدنی کهن و از اساس تافته ای جدا بافته از تمام دنیا می دانیم، واقعیتمان چیز دیگریست؛ شکلی به مراتب دهشتناک از آنچه در تصورمان می گنجد.

بیان این واقعیت های وحشتناک،داستان تازه ای نیست زیرا همه ی ما از لحظه ای که چشم را باز کرده و صبحمان را می آغازیم تا زمانی که چشم به خواب بربندیم، شاهد و ناظرش هستیم.

جامعه ای خشن، کم حوصله، عصبی، منفعت طلب،فرد محور ،دروغ گو و...
هرکداممان شاهدی بر این مدعا هستیم:

چقدر شاهد خشونت های بی مورد بوده ایم؟ چقدر در رانندگی کم حوصله ایم؟ چقدر زود از کوره در می رویم؟ چرا از سبقت از یکدیگر لذت می بریم؟ چقدر از اینکه به دلایل مختلف از جمله تحریم، کالای مان را چند برابر قیمت واقعی به فروش رسانده ایم سرخوش و خوشحالیم؟ چند شرکت سهامی عام در این کشور موفق بوده اند؟ چند شرکت سهامی خاص پس از چند سال درگیر اختلاف شرکا نشده است؟ چند حزب فعال سیاسی (به معنای تعریف شده و رسمی) داریم؟ از بقال و راننده گرفته تا خریدار و فروشنده در بخش های مختلف،چقدر در معاملات و معادلاتمان عادلانه و صادقانه رفتار می کنیم؟ چقدر برای ارتقای شغلی و حذف رقیب، از دروغ استفاده کرده ایم؟ چقدر روزانه در روابط مان در حوزه های مختلف اقتصادی، اجتماعی،سیاسی و حتی روابط عاشقانه و زناشویی از دروغ استفاده می کنیم؟

همه اینها به انضمام ضمائمی که تک تک مان می توانیم به آن اضافه کنیم واقعیت جامعه امروز ماست. واقعیت من، واقعیت هریک از شمایی که این سیاهه را می خوانید.

همه ی ما این معضلات و آفت ها را می شناسیم و بسیار غصه خورده ایم که چرا چنین شدیم و بعد این قطار فحاشی ست که از دهان مان نثار مدیران، مسولان، حکومت قبلی و فعلی و... می شود ، این هم آفت به غایت بزرگ دیگری ست که همیشه و در هرجا که راه به خطا می رود دیگری را مقصر می دانیم و خود را مبرا از هر نوع خطا و اشتباه.

جامعه ای مصرفی که برای گران شدن هرچیزی از دلار گرفته تا پیاز واکنش نشان داده و خود به مهمترین عامل افزایش بی رویه ی قیمت تبدیل می شود اما کوچکترین اعتراضی به گران شدن کاغذ نمی کند، زیرا در این جامعه خوردن پیاز و ذخیره دلار و... امری به مراتب مهمتر و حیاتی تر از کتاب و کتابخوانی ست.

امروز در اوسط جوانی که بیش از نیمی از سالهای زندگی ام با فعالیت های سیاسی و اجتماعی سپری شد، یقین دارم که مصائب امروزمان فقط به خصومت ها ، تحریم های خارجی و ناکارآمدی مدیران و تصمیم گیران داخلی بر نمی گردد بلکه بخش زیادی از آن به کنش و واکنش های اجتماعی مربوط است.

واکنش به افزایش قیمت دلار که به صورت غیر واقعی و تنها به دلیل هجوم مردم و تشکیل صفوف گسترده ی خرید، ارزشش تا ۱۹ هزار تومان بالا رفت،کمر اقتصاد کشور شکست ، هرچه کارشناسان و دلسوزان گفتند و خواهش کردند افاقه نکرد، بخش زیادی از جامعه از هم در خرید دلار پیشی می گرفتند تا در از هم گسیختگی ارزش ریال سهمی مهم داشته باشند. همین حکایت را به همه ی داستانهای دیگر در ایران سرایت دهید از پوشک نوزادان گرفته تا بنزین.

حال اگر لحظه ای پرده تعارفات را برکشیده و به واقعیات نگاهی بیندازیم، آیا باز هم از الفاظی چون فهیم، اندیشمند، آزاده،پاک طینت و انواع لفاظی های دیگر استفاده می کنیم؟

جمله ای را بارها گفته ام و باز هم تکرار می کنم تا به عمق فاجعه پی ببریم؛
بسیاری از ما نه از اصل اختلاس ناراحتیم و نه از اختلاس کنندگانی چون زنجانی، تنها ناراحتی مان این است که چرا ما زنجانی نشده ایم ، چرا ما نتوانسته ایم از رانت های سیاسی و اقتصادی بهره مند شویم.

بپذیریم که فساد نه فقط توسط نهادها و مدیران که توسط بطن جامعه هم نهادینه و همراهی می شود،زمانی که گذارمان به اداره یا نهادهای دولتی و خصوصی می افتد آیا اولین اندیشه مان جستجوی مدیر و کارمندی آشنا نیست تا کارمان را خارج از نوبت یا غیر قانونی راه بیندازد؟

آیا اگر از دوستان و بستگان فردی ریاست و مدیریت یک نهاد دولتی یا حتی خصوصی را بر عهده بگیرد،به فکر رایزنی و استفاده از رانت های مدیریتی وی نخواهیم بود؟

شاید لازم است یکبار هم که شده در رویه ی رفتاری مان بازنگری کرده و از تلاش برای اصلاح جامعه دست کشیده و بپذیریم اولین گام در اصلاح جامعه اصلاح فرد است.

مازندنومه

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار