رئیس بنیاد نخبگان استان مازندران، عضو هیئت علمی و استاد تمام دانشگاه
متاسفانه ما در جامعه به گونه ای برخورد کردیم که همه از این افراد غیر متخصص تاثیرپذیری دارند تا نخبگان واقعی و‌ دانشگاهی. گاهی واقعا اینها میتونه بخاطر عدم نخبه گماری واقعی در سطوح جامعه باشد.
کد خبر: ۸۳۱۱۱۱
تاریخ انتشار: ۲۴ اسفند ۱۳۹۸ - ۲۱:۱۱ 14 March 2020

به گزارش تابناک مازندران، دکتر محسن جهانشاهی رئیس بنیاد نخبگان استان مازندران، عضو هیئت علمی و استاد تمام دانشگاه مهمان تابناک مازندران بود و به سوالات خبرنگار ما پاسخ گفت .

بر اساس این گزارش ، جناب دکتر لطفا در ابتدا تعریف درستی از نخبگی و نخبه بودن ارائه بفرمایید و اصولا نخبه به چه کسی اطلاق می شود؟
به مفهوم عام، نخبه شخصی است که بتواند اثرگذاری مطلوب در جامعه داشته باشد و صرفنظر از سن که می تواند از دبستان تا کهنسال باشد.
در حقیقت کسانی که نخبگان دانشگاهی محسوب میشوند بخش کوچکی از این موارد رو شامل می شوند. یعنی افرادی که مخترع بودن، استعداد برتری، نخبگی، سرآمدی... آنها از طریق "سامانه سینا" بنیاد ملی نخبگان ریاست جمهوری بررسی و احراز شده باشد.
اما اینجا به نکته جالبی اشاره کنم، مثلا در حدود ۴۰ سال پیش کمتر از ۳۰۰ هزار دانشجو و استاد در کشور داشتیم. حال آنکه الان نزدیک ۴/۵ میلیون دانشجو و استاد، و این نشون میده این قشر از جامعه تا چه میزان میتونن در جامعه تاثیرگذار باشند. مشکلی که الان وجود داره اینه که تاثیر نخبگان و فرهیخته گان در جامعه کم هست و دلیلش هم اینه که ما توجه کافی به آنها نداشتیم.

مصاحبه اختصاصی با رئیس نخبکان مازندران
 

اثرگذاری نخبگان فرهیخته دانشگاهی در جامعه به چه صورت هست؟
باید عرض کنم بعنوان نمونه ما در فناورهای نوین از تحصیل کرده ها و فارغ التحصیلان خیلی درست استفاده کردیم و میکنیم. مانند فناوری نانو و بیوتکنولوژی و سلولهای بنیادی، هسته ای، هوا فضا........ اما شما ببینید وقتی که یک معضل اساسی و بحران در جامعه بوجود میاد ما خیلی اثر نخبگان واقعی رو در جامعه نمیبینیم و افرادی که دارای تحصیلات فاخر و جایگاه حقیقی اظهار نظر هستند چندان بهشون توجه لازم صورت نمیگیره و بجاش از سلبریتی ها و افراد غیر متخصص ما بیشتر تاثیر میگیریم.
متاسفانه ما در جامعه به گونه ای برخورد کردیم که همه از این افراد غیر متخصص تاثیرپذیری دارند تا نخبگان واقعی و‌ دانشگاهی. گاهی واقعا اینها میتونه بخاطر عدم نخبه گماری واقعی در سطوح جامعه باشه.
میپذیرم در بسیاری از مواقع فرهیخته گان واقعی جامعه با کم رویی و گوشه گیری از اثرات مثبت روش و منش و دانش خود بر آگاهی جامعه غفلت میکنند، اما در حقیقت این عمدتا بی رقبتی من مسئول و بی توجهی خود مردم هست که به این فضا دامن میزند.
به عبارتی ما در تمامی بخش های علمی، اجتماعی، بهداشتی، اقتصادی..... نخبگان و سرآمدانی رو داریم که میتونن به مدد جامعه بیان و کمک کنند بحران ها هرچه زودتر تمام بشوند اما متاسفانه فضای جامع و واحدی برای همگرایی و هم آوایی نخبگان وجود ندارد.

می تونید واضحتر بیان کنید که چرا احساس می کنید نخبگان و تحصیل کرده ها مورد اقبال و توجه نیستند؟
در بسیاری از مواقع نخبگان و سرآمدان اصلی ما در‌حاشیه هستند و خیلی به اونها میدان داده نمیشه و فقط ازشون انتظار میره در دانشگاه یا ازمایشگاه ها و پژوهشگاهها مشغول به فعالیت باشند. اولین اشتباه اینجا رخ می دهد و همین بعضا باعث بروز کاستی های بعدی خواهد شد که خدای نکرده یکسری افراد غیر موجه و غیر متخصص جایگاهایی را اشغال کنن و در پاره ای امور پرچمدار آگاهی بخشی عمومی نیز بشوند.

به نظر شما معضل اصلی جامعه ما در آینده بیشتر حول چه محوری خواهد بود؟
به اعتقاد من باید بترسیم از زمانی که استفاده از شبه نخبگان جای نخبگان و فرهیختگان واقعی، صبور، جوان، عالم، متعهد و متخصص ما را در جامعه بگیرد.
یکی از راهکارها مثلا در دستگاههای اجرایی میتوانیم توصیه کنیم که هر رئیس دستگاه از یک دستیار یا مشاور نخبه در کنار خودش استفاده کند. حتما می تواند آن فرد نخبه موارد با ارزش را به نحو مقتضی و با هوش وافر و انگیزه فراوان به حوزه مدیریتی وبدنه دستگاه منعکس و از بروز مسائل بحران زا و غیر کارشناسی جلوگیری کند. توجه داشته باشید وقتی صحبت از نخبه میکنیم حتما نخبه دانشگاهی نیست بلکه افرادی که دارای هوش و تحصیلات مناسب در زمینه مورد نیاز باشند.
به نظرشما چگونه می شود فاصله بین نخبگان و بطن جامعه رو کم کرد؟
سوال بجاییست؛ در درک فاصله بین نخبگان و یا تولیدات، اثار و نفوذ نخبگان به معنای کلی در جامعه، میتوان به تولید درآمد ناخالص ملی از فروش محصولات شرکتهای دانش بنیانی نام برد که عمدتا صاحبان آنها نخبگان و سرآمدان دانشگاهی هستند. اگر چه این ارتباط و قیاس مستقیمی نیست، اما امار جالبیست. سهم فروش این محصولات در بازار نهایتا ۳ الی ۵ درصد از تولید ناخالص ملیست.
شاید حتی تاثیر قشر دانشگاهی و نخبگان در جامعه و معضلات اجتماعی مثلا مانند بحران ویروس کرونا، واقعا بیشتر از همین درصد هم نباشد.
جایی که هر فردی به خود اجازه معرفی دارو، روش درمان، پیام روانشناسانه، راهکارهای متنوع،.....میدهد. جایی که اکثر نخبگان واقعی ما در حاشیه و بدون تریبون و تاثیر بر جامعه نظاره گر این وقایع هستند.
به بیانی دیگر در عمل ما نخبه پروری رو خوب انجام میدهیم اما زمانی که باید این نخبه ها رو بکار بگیریم مکانیزم کارآمد نداریم، و این خطر مهاجرت را نیز بیشتر میکند. در حقیقت نخبه پروری زمانی ارزش پیدا میکند که شما همزمان نخبه گماری داشته باشید وگرنه همان نخبه پروری هم برای شما جز افزودن هزینه و پرورش نیروی ماهر و زبردست برای کشورهای پیشرفته چیز دیگری نیست. گزاف نیست اگر بگوییم در ۴۰ سال گذشته ما غالبا در ایجاد ماشین پرورش نخبگی موفق بوده ایم و در استفاده از آنها چندان توفیقی نداشتیم و این درخت پر بار را متاسفانه با کشورهای غربی تقسیم کرده ایم و این یک زنگ خطر به حساب می آید.
در حقیقت این همان شکاف بین نخبگان واقعی و مردم و عدم بهره گیری جامعه از توان نخبگان و احساس بیهودگی نخبگان از منظر خودشان هست که همه باید پاسخگو باشیم.

و سوال آخر به نظر شما نقش مجلس یازدهم در مقوله نخبگان چطور خواهد بود؟
بگذارید به سوال آخر اینطور پاسخ بدم، امروز اکثرا در هر خانه ای دست کم یک دانشجو و یا یک تحصیلکرده بیکار ‌وجود دارد. ایا برای اشتغال این گروه فکری اندیشیده ایم؟ ایا تنها گرفتن مدرک برای عده ای نان اور‌ده است؟ قطعا خیر.
این شایسته نیست که شما درس بخوانید و دغدغه جدی شغل داشته باشید و اکثرا بیکار باشید، و درس نخوانید بعضا موفقتر باشید!
در هیچ جای دنیا و حتی کشورهای جهان سوم فاخر نیست درامد یک کارگر که البته قشر زحمت کشیست، از نخبه دانشگاهی بعضا بیشتر باشد. بنابراین یک جای مسیر را باید بازنگری کنیم. باید برگردیم و دوباره مشق شب بنویسیم. باید برگردیم و دوباره جاهای اشتباه را درست کنیم. این همان جاییست که قوه تقنین میتواند بسیار موثر عمل کند.
ما از‌ مجلس اینده انتظار داریم که بنیادی تر از نخبگان واقعی حمایت کنند. در حقیقت وقتی در جامعه نخبگان و سرآمدان واقعی در‌جای‌ خود باشند ما میتوانیم به اینده آن ملت امیدوارم بمانیم و روح امید واقعی را در جامعه بدمیم. جامعه نیاز به پوست اندازی دارد و اکنون زمان آن فرایند رسیده است. ما تقاضا داریم نمایندگان منتخب و اصلح مجلس، قوانین مترقی را در مجلس وضع نمایند تا سرلوحه آن در یک کلمه اشاعه نخبه گماری در کشور باشد تا اینگونه جامعه پویایی داشته باشیم و بتوانیم رشد و بالندگی را ادامه دهیم. دهه حاضر دهه دانایی و علم و فناوری است، جایی که باید اقتصاد نفعی (نوآوری، فناوری و علمی) بجای اقتصاد نفتی بنشیند. واین جایگزینی تنها در بهره گیری نخبگان، فرهیخته گان و سرآمدان دانشگاهی محقق خواهد شد.
به اعتقاد من تشکیل فراکسییون نخبگان و پیگیری مستمر مطالبات این قشر مهم جامعه توسط این فراکسییون در صحن مجلس، زمینه ساز استفاده عملی جوانان و نخبگان در کارآمد تر کردن ایران عزیز در گام دوم انقلاب خواهد بود.

خبر : مهدی رفیعی خبرنگار تابناک مازندران در بابل

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار