تصور کنید کسی از سرمایهداران بزرگ باشد، اما مردم او را جزو ساختار قدرت ندانند. میلیاردها دلار ثروت داشته باشد، آنقدر که هزینه کارزار انتخاباتیاش را از جیب خودش بدهد، آنوقت بین اقشار کمدرآمد و طبقه کارگر محبوبترین باشد. میلیونها آمریکایی دونالد ترامپ را روحی تازه در کالبد سیاست میدانند و میلیونها آمریکایی دیگر تهدیدی برای امنیت جهانی. چطور شد که پسربچهای از حومه نیویورک به یک ملاک بزرگ بدل شد و به یک قدمی کاخ سفید رسید؟
۱۴ ژوئن ۱۹۴۶، تولد در کویینز؛
دونالد اندکی پس از پایان جنگ جهانی دوم به دنیا آمد، در دوران اوج رشد جمعیت آمریکا و رونق بازار مسکن. پدرش، فرد ترامپ، معاملات ملکی خودساختهای بود که دوست داشت دو لیموزین با راننده داشته باشد. مادر دونالد، مری، یک مهاجر اسکاتلندی بود. پدر و مادر دونالد سختگیر بودند. کسی حق نداشت در خانه حرف بد بزند. با اینکه ثروتمند بودند، بچهها باید تابستانها کار میکردند و پول توجیبی خودشان را درمیآوردند. دونالد از همان کودکی یاغی بود. یک بار در دبستان به معلمش مشت زده بود چون، آنطور که خودش میگوید، "چیزی از موسیقی نمیفهمید."
۱۹۵۹، دوران نوجوانی؛
سیزده ساله بود که پدرش یک چاقوی ضامندار توی اتاقش پیدا کرد. اسمش را در مدرسه نظامی نوشت که درستش کنند. آکادمی نظامی نیویورک از آن مدرسههای شبانهروزی بود که مسئله اولش نظم است و بعد آمادگی جسمانی. دونالد کاپیتان تیم بیسبال مدرسه شد و یک بار هم مدال "نظم و ترتیب" را برد، اما با کسی دوست نبود. سال ۱۹۶۴ فارغالتحصیل شد. اول میخواست به مدرسه فیلم برود، اما نهایتاً از مدرسه بیزینس وارتون در دانشگاه پنسیلوانیا سر درآورد.
۱۹۷۱، موفقیت در منهتن؛
سه سال پس از فارغالتحصیلی به منهتن رفت. با کمک مالی پدرش هتل کومودور را ۷۰ میلیون دلار خرید و بازسازی کرد. سال ۱۹۸۰ هتل را با نام گرند هایت بازگشایی کرد. پروژه بسیار موفق بود و دونالد که سهمی ۵۰ درصدی از هتل داشت، پولی هنگفت به دست آورد و این تازه آغاز راه بود.
۱۹۸۲، برج ترامپ؛
برج ترامپ یکی از مشهورترین برجهای نیویورک است. روز افتتاحش ۷۰۰ مهمان، از جمله اد کخ شهردار نیویورک، آمده بودند. ده هزار بادکنک در خیابان مدیسون رها کردند. ترامپ با این برج نامش را به معنای واقعی کلمه بر چهره منهتن حک کرد. او همچنان همانجا زندگی میکند.
نوامبر۱۹۸۷، هنر معامله؛
هنر معامله نام اولین کتاب ترامپ بود که سال ۱۹۸۷ چاپ شد. مردم کتاب را میخریدند که ببینند راز موفقیت ترامپ چیست. کتاب ۴۸ هفته جزو لیست پرفروشهای نیویورک تایمز بود؛ ۱۳ هفته در صدر.
۱۹۹۰، روزهای بد؛
دهه نود میلادی از آغاز برای ترامپ خوش نبود. ابتدا همسرش، ایوانا، به خاطر خیانت ترامپ از او جدا شد. کمی بعد رکود اقتصادی بازار ملک نیویورک را فلج کرد. کار به جایی رسید که در یک مقطع ترامپ دو-سوم بهره پولهایی را که بدهکار بود نتوانست به موقع بدهد.
۱۹۹۷، دختر شایسته و هنر دوباره بلند شدن؛
ترامپ ناچار شد کشتی و هواپیمای شخصیاش را بفروشد. بعد ناگهان خط عوض کرد و وارد دنیای سرگرمی شد. حق برگزاری رقابتهای "دختر شایسته" را خرید و آن را دگرگون کرد. حتی از مشکلات مالیاش پول درآورد: کتابی نوشت به نام هنر دوباره بلند شدن.
۲۵ ژوئن ۱۹۹۹، مرگ پدر؛
فردریک کرایست ترامپ، پدر دونالد ترامپ، روز ۲۵ ژوئن ۱۹۹۹ در سن ۹۳ سالگی از دنیا رفت و حدود ۲۵۰ تا ۳۰۰ میلیون دلار ارث به جا گذاشت. حتی جان اف کندی جونیور هم برای دونالد نامه تسلیت فرستاد. در آن تسلیت نوشته شده بود "فرق نمیکند کجای زندگی باشی، مرگ پدر و مادر آدم را عوض میکند."
۱۹۹۹، حزب اصلاح؛
رقابت ترامپ با هیلاری کلینتون نه اولین که در حقیقت دومین تلاش او برای رسیدن به کاخ سفید است. سال ۱۹۹۹، هرچه میتوانست کرد که نامزد حزب اصلاح برای انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۰ باشد. حتی میگفت اپرا وینفری، مجری سرشناس آمریکایی، معاونش خواهد بود. سرفصل برنامههای انتخاباتیاش این بود: مالیات ۱۴/۲۵ درصدی از ثروتمندان برای کاهش کسری بودجه دولت، اصلاح قانون حقوق مدنی ۱۹۶۴ و منع تبعیض علیه همجنسگراها و ارائه خدمات درمانی همگانی از محل افزایش مالیات شرکتها. اما چند ماه پیش از انتخابات (در فوریه ۲۰۰۰) ترامپ به خاطر درگیریهای داخلی از حزب اصلاح کناره گرفت.
ژانویه ۲۰۰۴، کارآموز؛
کمی پس از تلاش ناموفق در عرصه سیاست، ترامپ دوباره به دنیای سرگرمی برگشت. تهیهکنندهای به نام مارک برنت به او پیشنهاد داد برنامهای بسازند که در آن شرکت کنندگان برای اینکه با ترامپ کار کنند با هم رقابت میکنند. سال ۲۰۰۴ اولین دوره پخش شد و آن چنان محبوب شد که قسمت آخرش پس از فینال فوتبال آمریکایی دومین برنامه تلویزیونی پربیننده سال شد.
۲۰۰۵، دانشگاه ترامپ؛
هنوز هیجان برنامه "کارآموز" نخوابیده بود که ترامپ سراغ ماجراجویی بعد وی رفت: این بار در عرصه آموزش. خبر تأسیس دانشگاه ترامپ جنجال آفرین بود و نقدهای بسیاری همراه داشت. قرار بود دانشگاه در مورد خرید و فروش و سرمایهگذاری در ملک "مدرک کارشناسی و کارشناسی ارشد" بدهد. ادعای ترامپ این بود که مردم عادی میتوانند رمز موفقیت او را در دانشگاهش یاد بگیرند. مدتی بعد دانشگاه با شکایت دانشجویانی که میگفتند کلاهبرداری بوده، تعطیل شد.
۱۶ ژوئن ۲۰۱۵، به دنبال ریاست جمهوری؛
ترامپ بیست و سه سال بعد از افتتاح برج خود، در همان ساختمانی که نامش را سر زبانها انداخته بود اعلام کرد میخواهد وارد رقابتهای ریاست جمهوری بشود. از همان آغاز قول داد که هزینه کارزار انتخاباتی را خودش بپردازد و وامدار گروههای فشار و حامیان مالی نباشد. بعد مهاجران مکزیکی را تجاوزکار و قاچاقچی خواند و گفت دیواری در مرز مکزیک میکشد که جلوی ورود مهاجران غیرقانونی را بگیرد. از وعدههای دیگرش تغییر قراردادهای تجاری خارجی آمریکا و لغو قانون خدمات درمانی اوباما بود.
۷ دسامبر ۲۰۱۵، منع کامل ورد مسلمانان؛
شش ماه بعد از ورود به انتخابات، ترامپ یک بمب دیگر در فضای سیاسی آمریکا منفجر کرد. در جمع هوادارانش در ایالت کارولینای جنوبی گفت ورود مسلمانان به آمریکا باید کامل متوقف شود، تا وقتی که "نمایندگان کشور بفهمند چه خبر است".
۱۹ ژانویه ۲۰۱۶، شکاف در حزب جمهوریخواه؛
ترامپ که به انتخابات ریاست جمهوری قدم گذاشت، حزب جمهوریخواه دو دسته شد. سارا پیلین، که سال ۲۰۰۸ معاون نامزد حزب جمهوریخواه بود، اعلام کرد ترامپ را به تد کروز، رقیب اصلی خود، ترجیح میدهد. یک ماه بعد، کریس کریستی، فرماندار نیوجرسی که از چهرههای شاخص حزب است، به سارا پیلین پیوست و گفت ترامپ "دارد دفتر سیاست آمریکا را از نو مینویسد.". از سوی دیگر، میت رامنی که سال ۲۰۱۲ رقیب اوباما بود، شدیداً به ترامپ حمله کرد و گفت او مناسب ریاست جمهوری نیست.
۱۹ ژوئیه ۲۰۱۶، نامزد جمهوری خواهان؛
در یک روز گرم تابستانی در ایالت داکوتای شمالی، معلوم شد دونالد ترامپ ۱۶ رقیب جمهوریخواه را شکست داده و نماینده حزب در انتخابات ریاست جمهوری شده. در نطق پیروزی بار دیگر وعده دیوارکشی در مرز مکزیک را تکرار کرد؛ در حالی که هوادارانش پلاکاردهای "هیلاری باید زندانی شود" و "آمریکا را دوباره بزرگ خواهیم کرد" به دست داشتند.
۸ نوامبر ۲۰۱۶، در آستانه کاخ سفید؛
ترامپ دشمنان زیادی دارد، حتی در حزب جمهوریخواه. اما واقعیت این است که فقط در رقابت داخلی حزب ۱۳ میلیون نفر به او رأی دادهاند؛ یعنی میلیونها آمریکایی میخواهند او رئیس جمهور شود. کم نیستند کسانی که حاضر نیستند به کلینتون رأی بدهند، اما چهرههای شاخص سیاست و رهبران آمریکا اکثراً پشت او ایستادهاند. باید دید آیا او نخستین رئیس جمهور زن آمریکا میشود، یا پسربچه اهل کویینز که با معاملات املاک تا اینجا رسیده، کلید کاخ سفید را هم میگیرد.