تابناک رضوی به نقل از شهرآرا آنلاین: دشت مشهد در سال 1347 بهعنوان دشت ممنوعه شناخته شد و از آن پس تا کنون نزدیک به 5700 حلقه چاه جدید در این منطقه حفر شده است. بحران کاهش منابع آب زیرزمینی در دشت مشهد شوخی نیست. اگر این منابع مانند دریاچۀ ارومیه بر روی زمین قرار داشت، نابودی آن را باور میکردیم و شاید همۀ کشور برای نجات آن بسیج میشدند. در این نوشتار در راستای تشریح بخشی از واقعیتهای منابع آب دشت مشهد و آنچه بهعنوان بحران از آن نام میبریم کوشیدهایم.
دشت مشهد با 6 شهرستان و مساحت 10000 کیلومترمربع یکی از دشتهای استان خراسان رضوی است. 5/3میلیون نفر جمعیت ثابت، بالغبر 25میلیون نفر زائر بارگاه ملکوتی امام هشتم که سالانه به این شهر سفر میکنند، 6 شهرک صنعتی و 120هزار هکتار سطح زیر کشت نشان از حجم بالای تقاضای آب در منطقه دارد. در چنین شرایطی و با توجه به اینکه مهمترین منبع تأمین آب در دشت مشهد منابع زیرزمینی است برداشت بیش از حد از منابع امری محتمل بوده است. توسعۀ بیرویه و نامتوازن، گسترش بیبرنامۀ شهرنشینی، و تأمین آب بهطرق مختلف بر تشدید نیاز به آب افزوده است. در شرایط فعلی دشت مشهد با کسری مخزن 128میلیون مترمکعبی روبهروست و بیش از 220میلیون مترمکعب آب شرب موردنیاز شهر مشهد و سایر شهرها از منابع آب زیرزمینی تأمین میشود، ضمن آنکه شوری آب زیرزمینی نیز در حال افزایش است و این امر بهتدریج تشدید خواهد شد.
تا قبل از سال 1384 استان خراسان رضوی برای تأمین آب آشامیدنی خود صرفاً به آبهای زیرزمینی متکی بود و کمتر تلاشی برای تغذیۀ سفرههای آب زیرزمینی صورت گرفته بود. ماهیت محدود و تمامشدنی آبهای زیرزمینی این دشت مدیریت منابع آب استان را برآن داشت که آبهای جدیدی به منابع آبی منطقه اضافه کنند. این منابع جدید آب انتقال آب از سد «دوستی» و استفادۀ مجدد از پساب را شامل میشد. سد «دوستی» در ابتدا با هدف تنظیم مصارف از آب زیرزمینی -بهگونهای که بین میزان برداشت آب از منابع و تغذیۀ آبخوانها توازن برقرار شود- کار خود را آغاز کرد، اما در حال حاضر از آب پشت سد برای توسعههای جدید استفاده میشود؛ بنابراین سد «دوستی» در کاستن از افت میزان آب زیرزمینی تأثیری نداشته است، ضمن آنکه با احداث سد «سلما» در کشور افغانستان ذخیرۀ سد «دوستی» بهشدت کاهش خواهد یافت و این امر در آیندهای نزدیک تأمین آب دشت مشهد را نیز با مشکل مواجه خواهد ساخت.
لازم به ذکر است که انتقال آب بینحوضهای مانند طرحهای انتقال آب از دریای عمان به مشهد (که هنوز در مرحلۀ مطالعات پروژه است) و یا انتقال آب از تاجیکستان، علاوهبر تحمیل هزینههای بسیار اقتصادی، میتواند به پیامدهای منفی اجتماعی، زیستمحیطی و سیاسی دامن بزند.
یکی از ایدههایی که ممکن است برای برونرفت از این مسئله راهگشا باشد تأکید بر مدیریت تقاضا یا مصرف است. بهجای آنکه با هزینههای بسیار هر میزان آب موردنیاز را تأمین کنیم میتوانیم با کنترل تقاضا و کاهش مصرف از گسترش بحران جلوگیری نماییم. یکی از اقدامات مهم برای مدیریت تقاضا اتخاذ تصمیمات و سیاستگذاریهای صحیح برای تحقق این امر است. تلاش برای افزایش راندمان آب، جلوگیری از برداشتهای بیش از پروانه، جلوگیری از حفر چاههای غیرمجاز، و بستن چاههای غیرمجاز حفرشده از جمله اقداماتی است که میتواند تقاضای مصرف آب را کاهش دهد، و نیاز به تأمین آب از سایر حوزهها را تعدیل نماید.
حل این مسئله در گرو خواست جمعی و عمومی جامعۀ کشاورزان و بهرهبرداران، از یک سو، و صنعتگران و متولیان تأمین آب شرب، از سوی دیگر، است. اگر صنعتگران، بدنۀ عمومی جامعه و کشاورزان (بهعنوان مهمترین مصرفکنندۀ منابع آب زیرزمینی) در جریان تصمیمگیریها حضور داشته باشند و تصور نکنند در حقشان اجحاف شده، قطعاً در روند کاهش تقاضای آب و در نتیجه کاهش پیامدهای بحران آب مشارکت خواهند جست.