آمریکا در راستای طرح خاورمیانه بزرگ به بهانه مبارزه با طالبان _ که خود دست پرورده سیاستهای آمریکا در منطقه و برای مبارزه با نفوذ شوروی و حتی ج.ا.ا بود _ افغانستان را مورد تهاجم نظامی قرار داد.اما در این کشور بدلیل عدم وجود حاکمیت قدرتمند مرکزی و همچنین بدلیل تعدد احزاب مسلح و مدعی حاکمیت نیاز چندانی به گسترش عمليات روانی گسترده نبود و با همان دستاویزهای ابتدائی اقدام به زمینه چینی جهت حمله به این کشور کرد.اما همین دستاویزهای ابتدائی نیز برای آمریکا گران و سنگین تمام شد.چه بسا اگر احتمال حمله به برجهای دوقلو در خاک ایالات متحده آمریکا را ساخته و پرداخته خود این کشور و دستگاههای امنیتی آن بدانیم در آنصورت نه طرح حمله به افغانستان بلکه پیاده کردن طرح همسو کردن کشورهای ناسازگار با سیاستهای آمریکا و طرح خاورمیانه بزرگ چندان هم آسان اجرائی نگردید.اما عناوینی که در عمليات روانی علیه طالبان بکار گیری شد و موجبات اتفاق و همفکری کشورهای غربی با طرح حمله به این کشور را فراهم ساخت عبارتند از :
1- طرح حمایت از حقوق بشری که در افغانستان به موجب وجود گروه طالبان نقض میگرديد:
شبکه های جهانی در يك هماهنگي گسترده اقدام به پخش اقدامات ضد انسانی ،ضد حقوق زنان ،ضد مذهبی و ضد قومی گروه طالبان کردند.بوقهای تبلیغاتی جهانی در یک اقدام هماهنگ تصاویری را از شکستن تلویزیونها ،حبس زنان در خانه ،بسته شدن مدارس و دانشگاهها،کشتن انسانها به طور فجیع ،سربریدنها و شلاق زدنها به نمایش گذاشته و آنرا تهدیدی علیه بشریت و منافع غرب دانستند.
2- طرح نابودی فرهنگ و نشانه های تمدن :
در این طرح تصاویر مخابره شده به جهان حکایت از نابود سازی مجسمه های بودا در افغانستان ،از بین بردن اماکن تاریخی و مذهبی وسوزاندن کتب قدیمی را داشت.
3- طرح تهدید امنیت جهانی :
در این طرح باپخش بخشي از سخنرانی بن لادن و برخی از اعضاي گروه طالبان که در آن بر کشتن آمریکائیها ، توریستها و شهروندان غير مسلمان و حتي غير سني در سراسر جهان تاكيد ميگرديد ،تهديد بودن اين اشخاص و گروهها را در اذهان عمومي حكاكي كردند.
4- طرح حمایت از تروریست و تروریست پروری :
در این طرح به موضوع حمله به برجهای دوقلوی آمریکا و ساختمان پنتاگون بطور گسترده و بسیار بزرگ تر از واقعيت موجود پرداخته و بر تروريست بودن مسلمانان بطور عموم و حضور گروه طالبان و حامیان بن لادن بطور اخص تاکید گردید.
5- طرح کشت و گسترش مواد مخدر به جهان از این کشور :
در این طرح با نشان دادن نقشه های متعدد ترانزیت موادمخدر به اروپا و جهان از طریق این کشور و عبور آن از ایران _ بدون اشاره به مبارزات ایران در این خصوص _ بر حضور مستقیم خود در افغانستان جهت در هم شکستن این جریان بعنوان تهدید امنیت و رفاه غرب تاکید می ورزیدند.
طرحهای مذکور و شاید هزاران طرح آشکار و پنهان دیگر موجبات اتفاق نظر اکثر کشورهای غربی با طرح اشغال افغانستان را فراهم نمود.آمریکا نیز در گام بعدی با برقراری ارتباط با برخی از گروهها و جریانات مبارز داخلی ضمن جلب حمایت آنها در پاكسازي گروه طالبان ،موجبات از بین بردن برخی از اشخاص برجسته این کشور که ممکن بود در آینده بعنوان عناصر مقاومت در مقابل آمریکا قرار گيرند را نیز از میان برداشت.
هدف از عمليات رواني نيروهاي ائتلاف عليه عراق، تغيير نگرش جمعيت 24 ميليون نفري اين كشور بوده است.آمريكا و انگليس پيش از حمله نظامي ، عمليات رواني گستردهاي را در سطح جهان آغاز كرده بودند كه بسياري معتقدند تأثير شگرفي بر افكار عمومي مردم جهان داشته است
در عملياتهاي توفان و سپر صحرا، فرماندهان ميدان وسايلي مانند راديوي زمين پايه و هوابرن (نصب شده روي هواپيما)، بلندگوها و اعلاميها را به همراه ديگر اقدامات عمليات رواني به خدمت گرفتند.
در عملياتهاي مذکور، عمليات رواني به نحو مؤثري اقدامات مربوط به برنامههاي راديويي، بلندگوها، پخش اعلاميها از راه هوا و اسراي جنگي دشمن را با يكديگر تلفيق كرد. تأثير توأمان اين اقدامات در وادار كردن 87000 سرباز عراقي به تسليم كاملاً مشخص بود. به طور كلي با وجود تجهيزات محدود، كارآيي كافي بود. از مجموع نه ميليارد دلاري كه توسط نيروهاي ائتلاف براي كل عملياتها هزينه شد، مخارج تخميني عمليات رواني به مجموع شانزده ميليون دلار رسيد. پخش برنامههاي راديويي، همزمان با تجمع نيروهاي ائتلاف، در نوامبر 1990 آغاز شد و افزون بر آن، پخش اعلاميهها، از راه هوا به منظور پشتيباني و بهرهبرداري از جنگ هوايي در اواسط ژانويه آغاز گرديد.كار بلندگوها و اقدامات در مورد اسراي جنگي دشمن، در پي ظاهر شدن اولين كاستيهاي اصلي دشمن و پيش از آغاز نبرد زميني صورت پذيرفت.
در ابتدای این عملیات يك هسته عمليات رواني ائتلافي تشكيل شد. اين هسته متشكل بود از: دو افسر سعودي ـ يكي از آنها در مركز جنگ ويژه جان اف كندي، وابسته به نيروي زميني امريكا آموزش ديده بود ـ و دو افسر ديگرعمليات رواني آمريكايي. تهيه طرحي براي ترغيب سربازان عراقي به ترك محل خدمت خود، اولين مأموريتي بود كه از سوي ستاد كل سعودي به اين هسته داده شد.مصريها نيز در قاهره يك گروه كاري را براي تدوين طرح مشابهي تشكيل داده بودند.
بر اساس آمار و ارقام
سال 1992، 86743 عراقي در نتيجه عملياتهاي توفان صحرا و سپر صحرا به اسارت در آمدند. اطلاعات جمعآوري شده
از اظهارات اسراي عراقي، بيانگر اين واقعيت است اگر چه بمباران مداوم نيروهاي
ائتلاف تأثير مهمي در كاهش روحيه مقاومت عراقيها داشت، عمليات رواني انجام شده ضمن
تشديد اضطراب و نگرانيهاي ناشي از بمباران، راه امن و سلامت ماندن را نشان ميداد.
براي مثال، هشدار دادن به يك واحد عراقي كه در فلان روز مشخص بمباران ميشوند، بمباران آن و سپس اعلام دوباره قصد و توانايي
خود براي بمباران روشي بود براي سوق دادن عراقيها به اين نتيجهگيري كه انهدام
تجهيزات نظامي عراقي منظور اصلي ما نيست و رها كردن تجهيزات، تسليم شدن يا ترك محل
خدمت، بهترين گزينه براي حفظ جان آنها خواهد بود.
بررسي انجام شده در مورد اسراي جنگي عراقي نشان ميدهد كه پنجاه و هشت درصد از
مخاطبان نظامي عراقي در معرض تبليغات شفاهي (از طريق راديو، بلندگو و …) قرار گرفته بودند، چه به صورت مستقيم و چه
از زبان هم قطاران خود. چهل و شش درصد از كساني كه اين پيامها را شنيده بودند، به
تأثير آنها در تصميم به تسليم اعتراف كردند. در عملياتهاي توفان صحرا و سپر صحرا
از شش سكوي پخش راديويي استفاده شد: دو هواپيما از تيپ هوايي 193 عمليات ويژه و
چهار ايستگاه راديويي زميني (دو ايستگاه در عربستان سعودي و دو ايستگاه در تركيه)
عملياتهاي اوليه، پخش مجدد صداي امريكا را شامل ميشد، زماني كه در ماه دسامبر
مجوز پخش برنامههاي عمليات رواني نظامي امريكا دريافت شد، ايستگاه راديويي ديگري،
به نام صداي خليج با هدف پشتيباني از برنامهها اطلاعات و اخبار ملي و نيز تأثير
بر مخاطبان عراقي، شروع به كار كرد. اين برنامه كه در سپتامبر 1991 از سوي هسته
طرحريزي عمليات رواني تعيين شده بود، برنامههاي از پيش ضبط شده خبري، ورزشي و
موسيقي ـ به ميزان هفده ساعت در روز ـ را شامل ميشد كه عمدتاً مضاميني چون حتمي
بودن شكست، ناكارآمد بودن رهبري صدام و مواردي از اين دست را اشاعه ميدادند. متن
اين برنامهها را گردان هشتم عمليات رواني از واحدهاي تابعه گروه ضربت عمليات
رواني درون هسته ائتلافي عمليات رواني تهيه ميكرد و از يك راديوي كويتي كه در
منطقه شناخته شده بود، پخش ميشد.
ايستگاه اصلي راديويي فرستندهاي پنجاه كيلوواتي بود كه از سوي ايستگاههاي سيار ده
كيلوواتي پشتيباني ميشد و مجموعاً تجهيزات سازماني گروه چهارم عمليات رواني را
تشكيل ميداد، اما به سبب ويژگيهاي جوي و جغرافيايي صحرا، برد ايستگاه پنجاه
كيلوواتي به 140 مايل يا كمتر، و برد فرستندههاي ده كيلوواتي به چهل مايل يا كمتر
كاهش يافت. بدين ترتيب، نيروهاي عراقي مستقر در جنوب كويت و مرز عراق ـ عربستان از
برد برنامهها خارج بودند. والنت سولو، سكوي پخش راديويي تيپ 193 هوابرن عمليات
ويژه ـ كه ميتوانست جنوب عراق را پوشش دهد ـ براي پخش مجدد برنامهها از ايستگاه
اصلي در قسامه مورد استفاده قرار ميگرفت، اما به سبب حفظ حريم فضايي تسليحات
پدافند هوايي عراق، برد آن نيز كاهش يافت. با شروع نبرد زميني و از كار افتادن
پدافند هوايي عراق، والنت سولو با نفوذ بيشتر در شبكههاي راديويي تاكتيكي
عراقيها، فرماندهان واحدها را مجاب به تسليم شدن ميكرد. منظور اصلي از اين تلاش،
اثبات اين نكته به افسران عراقي بود كه سيستمهاي مخابراتي آنان آسيبپذير است و
اينكه آنها را وادار به تعويض كانالهاي خود كنند، از پاسخگويي آنان در مقابل
حملات نيروهاي ائتلاف بكاهند، بر ترديد و دودلي فرماندهان ارشد بيافزايند و سبب
شوند تا نيروهاي امنيتي [صدام] كنترل سختتري بر فرماندهان داشته باشند.
در ماه سپتامبر، متعاقب دستور مقامات فرماندهي ملي، گروه چهارم عمليات رواني يك برنامه مستند ويدئويي را با عنوان ملل جهان موضعي واحد ميگيرند توليد كرد. تصاوير اين برنامه برتري نظامي چشمگير نيروهاي ائتلاف را نسبت به عراق و پيامدهاي حفظ اشغال كويت را به نمايش گذاشتند. همچنين نحوه طراحي و تدوين اين برنامه حاوي اين پيام براي مردم امريكا بود كه دولت امريكا و متحدانش آمادهاند از منافع خود در خليج فارس محافظت كنند
در بيستم فوريه 1991 زماني كه لشكر 101 تهاجم هوايي در حال پاكسازي مسير اصلي تداركاتي به موقعيت آفندي خود براي مرحله زميني توفان صحرا بود. حضور احتمالي يگانهاي عراقي در طول آن خط ميتوانست توانايي لشكر 101 را براي زمينگير كردن عراقيها و نيز گسترش آسان سپاه هيجدهم هوابرن را به سمت غرب مورد تهديد قرار دهد.
استفاده از اعلاميه همزمان با عمليات رزمي كارايي خود را نشان داد. از تعداد 000/300 سرباز عراقي ، حدود 98% آنها در معرض 79 ميليون اعلاميهايي كه در صحنه بر سر آنها ريخته شده بود قرار گرفته بودند. بسياري از 87000 عراقي كه خود را تسليم كرده بودند، اين اعلاميهها را در دست داشتند يا آنها را در يونيفرم خود پنهان كرده بودند. اظهارات اسراي عراقي كه گردان سيزدهم عمليات رواني آنها را جمعآوري و ثبت كرد، حاكي است اعلاميهها در وادار كردن سربازان عراقي به رها كردن تجهيزات و تسليم خود به نيروهاي ائتلاف نقش بسيار مؤثري داشتند. علاوه بر اين، به نقل از يك سرتيپ عراقي كه در بيست و هفتم فوريه به دست نيروهاي انگليسي اسير شد: «بعد از عملياتهاي بمباران متحدين، اعلاميههاي عمليات رواني بيش از هر چيز روحيه نيروها را تهديد ميكرد».
يكي ديگر از شيوههاي پخش اعلاميه عبارت بودند از: گذاشتن اعلاميه در بطري و رها كردن آنها در آبهاي ساحلي كويت به منظور پشتيباني از عمليات فريب، ارسال از طريق نمابر، حمل و نقل دستي و گلولههاي توپخانه مخصوص.
با آغاز ژانويه 1991، هواپيماهاي كامبت تالون ام سي ـ 130 از تيپ هوايي يكم عمليات ويژه تعداد يك تا يك و نيم ميليون اعلاميه را در مواضع جنوبي مرز سعودي ـ كويت رها كردند تا با وزش باد در طول مرز پراكنده شوند. با شروع جنگ هوايي، جنگنده بمبافكنهاي اف-16 بمبهاي حاوي اعلاميه را بر بغداد ريختند، هواپيماهاي بي-52 و اف.اي-18 نيز به حسب ضرورت براي اين مأموريت به كار گرفته شدند. علاوه بر اين اعلاميهها، تيپ هوايي يكم عمليات ويژه يازده بمب 15000 پوندي ـ با تأثير رواني خارقالعاده ـ را بر مواضع تعيين شده فرو ريختند. اين بمبها در اصل، براي پاكسازي ميادين مين، ايجاد محل پياده شدن نيروها و از كار انداختن تأسيسات اصلي فرماندهي و كنترل طراحي شده بود، اما گزارشهاي اطلاعاتي حاكي از آن بود كه تأثير اين بمبها بر روحيه عراقيها به همان ميزان چشمگير بود؛ به طوري كه زمينه بهرهبرداري بعدي اعلاميهها را فراهم ميكرد. اعلاميهها طوري طراحي شده بودند كه پيوندهاي عاطفي و فرهنگي سربازان عراقي را مورد هدف قرار دهند.براي مثال، در طراحي مقدماتي برخي از اولين اعلاميهها از جوهر قرمز استفاده شده بود. در پيش آزمون مشخص شد كه رنگ قرمز در فرهنگ عراقي علامت خطر است و بايد از آن احتراز شود. گردان هشتم عمليات رواني در توليدات بعدي، به رنگهاي مناسبتري روي آورد. در بخشي ديگر از اعلاميهها تصوير يك سرباز ائتلاف با صورتي كاملاً تراشيده ديده ميشد كه با خوشرويي به يك عراقي ايما و اشاره ميكرد. تيمهاي عمليات رواني دريافتند كه چانه بدون ريش به اندازه چانه با ريش، كه حاكي از صداقت و تقدس مسلماني نزد بسياري از عراقيهاست، نميتواند پيام مثبت را منتقل كند. اعلاميههاي بعدي تصوير سربازان ريشدار ائتلاف را در خود داشتند ـ مگر اينكه آن سربازان غربي بودند ـ در اعلاميهاي كه با توجه ويژهاي مواجه شد، سربازان عراقي و ائتلاف دور ظرف يك ميوه كه بيانگر مهماندوستي مسلمانان بود به تصوير درآمده بودند. بعد از پيش آزمون، موز نيز به ميوههاي داخل ظرف اضافه شد زيرا معلوم شد طعم موز براي عراقيها خوشايند است.
(((گفتنی است که این مجموعه در سال 86 تهیه شده است)))