روزنامه اعتماد نوشت: آيتالله صادق آمليلاريجاني ديگر رييس قوه قضاييه نيست. به اين اعتبار، اينجا و آنجا او به عنوان رييس پيشين قوه قضاييه ياد ميشود و عجيب آنكه احتمالا به همين اعتبار كه او ديگر سمت و مسووليتي ندارد، صداوسيما به خود اجازه ميدهد كه فراتر از انتقاد و افشاگريهاي مستند و غيرمستند عليه او، حتي زبان به تمسخر اين مقام پيشين قضايي بگشايد.
موضوعي كه نمونهاش را اين روزها كم نديدهايم و از قضا، همين روز گذشته نيز چنانكه در ويديوي منتشر شده از بخشي از يك برنامه تلويزيوني شاهد بوديم، حملات مبتني بر افشاگري عليه آمليلاريجاني حالا بيمحابا پيش ميرود و ماجرا به بعضي تسويهحسابهاي شخصي چند مجري تلويزيوني رسيده و آنها با استفاده از تريبون عمومي رسانه ملي، اقدام به طعنه زدن به آمليلاريجاني ميكنند.
با اين همه اما بد نيست به ياد داشته باشيم كه اين مقام پيشين قضايي، امروز هم فاقد مسووليت در نظام جمهوري اسلامي نيست و از قضا، يكي از مهمترين و حساسترين كرسيهاي مديريت كشور، يعني كرسي رياست مجمع تشخيص مصلحت نظام را در اختيار دارد. موضوعي كه گويا چندان براي مديران و مجريان صداوسيما اهميت ندارد.
اين مكالمات از رسانه ملي پخش ميشود و همانطور كه بارها و بارها ميشنويم موضوع بحث، «آمليلاريجاني» است؛ كسي كه تا قبل از 16 اسفندماه 97 كوچكترين نقدي به او نميشد و حتي اگر كسي پا به اين ميدان ميگذاشت، اولين تريبوني كه او را مورد عتاب و خطاب قرار ميداد، همين رسانه مستقر در ساختمان جامجم بود. اينكه در اين چندماه چه اتفاقاتي رخ داده است كه ديگر رييس سابق قوه قضاييه خط قرمز نيست و انتقاد به او حتي تا سرحد تمسخر ميتواند پيش برود مشخص نيست.
هرچند اما و اگرهاي زيادي در اين رابطه وجود دارد ولي مساله حتي دليل وقوع اين اتفاقات هم نيست؛ بلكه موضوع آنجا سوال برانگيز ميشود كه وقتي هنوز قرار نبود، پاي انتقاد از رييس قوه قضاييه به صداوسيما باز شود، شايعات مختلفي در فضاي مجازي منتشر ميشد كه همواره به انحاي مختلف تكذيب ميشدند سوال ديگر اينجاست كه چطور فردي كه زماني رياست يك قوه را برعهده داشته و در دايره ممنوعه «فتنه» يا جريان انحرافي هم قرار ندارد، هيچ دوربيني براي پخش دفاعيات او از سوي صدا و سيما روشن نميشود؟