شرایط تازه دنیا، اذهان را به سمت دوران پساکرونا معطوف کرده است، در حوزه فرهنگ هم اتمسفر پساکرونا به یک دغدغه جدی بدل شده است. ولی آیا چنین جنبهای از زیست معاصر محلی از اعراب دارد؟! جواب احتمالاً هم مثبت و هم منفی ست! تاریخ به ما میگوید پس از هر دوران بغرنجی جنبههای متفاوتی از بقا، به زیست بشر اضافه شده ولی روند پیشرفت تمدن را دچار وقفه یا گسست نکرده است.
در موقعیت مدیر فرهنگی باور دارم کرونا با همه مصائب و نگرانیهایش از جنبههای سازنده متعددی نیز برخوردار بوده است؛ کاهش جنبههای اغراقآمیز تبلیغات میدانی و نزدیک شدن مخاطب به ذات هنر، حذف جنبههای تجملی بازار، گسترش وجوه کیوریتوریال و از همه مهمتر توجه به بعد روانی هنر نزد جامعه مخاطب تنها بخش اندکی از این تغییرات سازنده اتمسفر هنری در دوران کروناست.
علاوه بر اینکه هنرمندان خواسته یا ناخواسته مثل همه اقشار جامعه به ضرورت و اهمیت کار خود بهعنوان تولیدکننده فرهنگ پی بردهاند -در ضمن هنرمندان بر خلاف بقیه مشاغل در قرنطینه دچار بیکاری یا کم کاری نبودهاند- جامعه هنری و دورشدن از مسأله بازار با فراغت ذهنی مواجه شده که در حالت عادی خیلی در دسترس و مقدور نیست.
در همین مدت کوتاه چند ماهه شاهدیم که چگونه گفتمانهای معرفتی و مکالمات هنری به نسبت گذشته از اهمیت بیشتری برخوردار شدهاند؛ در واقع حذف جدلهای بازار تأمل در کار هنری را راحتتر کرده است. پیشبینی اینکه اقتصاد هنر پس از کرونا به کدام سمت خواهد رفت چندان ساده نیست ولی قاعدتاً با گسترش اقتصاد آنلاین نهادهایی که بیش از دیگران در ساخت شبکههای دادهای توانمندی داشته باشند از امکانات بالقوه در بازارسازی برخوردار خواهند بود. در نتیجه دادهسازی بر آثار هنری نسبت به بازارسازی رجحان پیدا خواهد کرد. در این بین تولید محتوا اعم از متن، عکس و آرشیو برای آثار هنری به یک بخش مهم تجارت هنری بدل میشود.
شرایط حاضر دنیا مثل هر دورانگذار دیگری با تحولات خاص خود مواجه است و نهادهایی که از انطباقپذیری بیشتری برخوردار باشند فرصت و امکانات بیشتری را در اختیار خواهند گرفت. بهنظر من پیشبینی و آمادگی برای این تغییرات سریع باید اولویت مدیران هنری باشد و این مهم جز از راه توجه به دو دانش در فضای هنری ممکن نیست.
نخست تولید محتوا برای آثار هنری و دوم به کارگیری مؤلفههای تجارت معاصر و اعتماد به بازار رسانههای نو و دیجیتال. البته این موضوع را نباید فراموش کرد که هنجارهای اقتصادی بازار هنر لااقل تا یک دهه بعد بر اساس ارزشهای بازار سنتی عمل میکنند ولی دوران کرونا تجربهای کوتاه برای آغاز یک عصر تازه است.
به دوستان گالری دار خودم پیشنهاد میکنم به دور از اضطرابهای دوران کرونا ارتباط خود با هنرمندان و استودیوهای هنری را حفظ کنند و با کاهش هزینههای تجملی و انتقال این بودجه به بخش فرازش و توسعه برنامههای میان مدتی را طراحی کنند که در آنها استمرار فعالیت هنری در تمرکز اصلی قرار داشته باشد؛ به یاد داشته باشید تجارب تاریخی نشان میدهد که پس از هر دوران رکود یک موقعیت سریع رشد اقتصادی قابل پیشبینی است منتها، عوامل نگرانکننده فعلی مثل رشد نقدینگی سرسامآور شرایط پرریسکی را برای سرمایهگذاران به وجود میآورد که گالریها بیش از هر واسطه و کارگزار سرمایهای میتوانند این ریسک را با شفافسازی کاهش دهند. مهمترین وظیفه فعلی گالریها در تجارت هنری کمک به شفافسازی بازار و جذب سرمایههای سرگردان است./ایران