به گزارش خبرگزاری تابناک از بوشهر، نصرالله شفیعی- بدون تردید شهید مرتضی آوینی یکی از اعجوبههای هنر متعهد در ایران معاصر است. از ویژگیهای آوینی این بود که هنر را بهخوبی میشناخت و بهخوبی میتوانست آن را ارائه دهد. حتی روشنفکرانی که ادعای هنرمندی درمیآوردند و درمیآورند نمیتوانند در حوزهی هنر، شهید آوینی را زیر سؤال قرار دهند. از این جهت که آوینی در برههای، یعنی در قبل از انقلاب اسلامی راهی را که امروز این جماعت از آن دم میزنند هم بهخوبی شناخته بود و هم طی کرده بود. او پس از تجربهی این راهها و پی بردن به پوچی و بیاساسی هنر غیر متعهد، راهی را که باید انتخاب میکرد و شایسته او بود برگزید.
آوینی با استفاده از عناصر درونی هنر که موهبتی الهی است با دو ویژگی تخصص و تعهد که با عشق مقدس الهی درآمیخته بود وارد عرصهی هنر خصوصاً سینما و فیلم شد.
سبکی که آوینی در عرصهی هنر برجای گذاشت حرکت نوینی برای هنر در جهان معاصر بود که میتوانست نگاه بشریت را به مقولهی هنر عوض کند. آوینی چون هنر را به خوبی شناخته بود، از ظرفیت بالای آن بهخوبی آگاهی داشت.
از همین روی در فرصت کوتاهی توانست با خلق آثار هنری مختلف تحولی در عرصهی هنر ایجاد کند و مشتاقان بسیاری را به این وادی بکشاند.
شهید آوینی رفتارهای موجود در حوزهی هنر وزارتخانهای و دیکته شده را برنتافت و به همین خاطر طرحی نو درزمینه ی هنر افکند که نهتنها به مذاق صاحبان قدرت خوش نیامد بلکه او را در تنگنا قرار دادند و اجازه ندادند که حتی از ظرفیتهای موجود حوزه ی هنری نیز به خوبی استفاده کند.
حجتالاسلام زم که روزگاری در حوزهی هنری سازمان تبلیغات اسلامی داعیهدار هنر متعهد و اصیل بود نهتنها نتوانست در این زمینه تحولی ایجاد کند بلکه بهمرور در برابر خلاقیتها و اقدامات جسورانه و متعهدانه مرتضی آوینی سنگاندازی نیز کرد و بهانهتراشیها را شروع کرد تا درنهایت آوینی را از مسیری که انتخاب کرده بازبدارد.
شهید آوینی که عاشقانه پا به میدان گذاشته بود رفتار دولتمردان سازندگی را که برخلاف آرمانهای انقلاب اسلامی به تجملات و غربگرایی روکرده بودند برنتافت و آنها را زیر شلاق نقد عالمانه و دلسوزانه خود قرار داد.
خاتمی در قامت وزیر ارشاد راه زلال و متعهدانه آوینی را که پایههای هنر مبتذل برگرفته از نظام لیبرال غربی را نشانه گرفته بود تحمل نکرد و بهجای آنکه در قامت وزیر فرهنگ و ارشاد بهاصطلاح اسلامی آوینی و تفکر انقلابی و مردمیاش را موردحمایت قرار دهد با او درافتاد و تا توانست در مقابلش مانع تراشی کرد.
آوینی در زمان خودش مظلوم بود، هم رئیس دولت سازندگی، هم وزیر ارشاد دوران جنگ، هم رئیس حوزهی هنری که قرار بود پناهگاه هنرمندان مردمی و آبشخور هنر متعهد باشد، همه و همه در برابر او صفآرایی کردند تا فریاد عدالتطلبی و حق جویی او را خفه کنند؛ ولی او عاشقانه پای به میدان گذاشت، نهتنها توانست هنر اصیل اسلامی را به جامعه معرفی کند بلکه موفق شد سبک جدیدی از هنر را به جامعه ارائه کند و بنیانگذار مسیری شود که اگر بهخوبی ادامه پیدا میکرد میتوانست الگویی تمامعیار در عرصهی هنر به جهانيان باشد.
اما دوران پس از آوینی
آوینی مزدش را از خدا گرفت همانطور که بعدها بسیاری از بزرگان و تربیتشدگان مکتب انقلاب اسلامی مزدشان را از خدا گرفتند. آخرین آنها نیز سردار عاشق و محبوب دلها شهید حاج قاسم سلیمانی بود.
انتظار بر این بود که فرهنگ و هنر در فضای پس از انقلاب اسلامی به جایگاهی دست پیدا کند که اولین شاخصهی نظام اسلامی را در آن جستوجو میکردیم. با اندک تأملی میتوان دریافت که پس از ۴۳ سال از پیروزی انقلاب اسلامی نتوانستهایم به این هدف دست پیدا کنیم. فریادهای مقام معظم رهبری در برهههای مختلف که معمولاً شامل همهی دولتها نیز میشود نشاندهنده بیتوجهی به فرهنگ و هنر متعهد از سوی متولیان است.
وقتی رئیسجمهور ایران اسلامی که خود باید داعیهدار هنر متعهد باشد میگوید ما هنر ارزشی و غیر ارزشی نداریم تکلیف روشن است. طبیعی است که رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز دردمندانه از ولنگاری فرهنگی در این دوران سخن بگوید.
باید اعتراف کرد که هیچکدام از دستگاههای متولی در حوزهی فرهنگ و هنر نتوانستهاند به وظایف خویش عمل کنند. تکلیف وزارت سیاست زدهی فرهنگ و ارشاد اسلامی مشخص است.
حوزهی هنری نیز علیرغم فراز و نشیبهایش نتوانسته به رسالت خویش عمل کند. پایهی کجی که حجتالاسلام زم در حوزهی هنری گذاشت معلوم نیست کی راست شود.
صداوسیما نیز که به تعبیر امام راحل رضوانالله تعالی علیه باید دانشگاه باشد با این هدف اساسیاش فاصله زیادی دارد. دلیلش نیز روشن است. مدیران صداوسیما نتوانستند اساتید خوبی برای این دانشگاه تربیت کنند. این در به روی هر کس که نفوذ بیشتری داشت و یا آشنایی داشت باز بود. تصور میشود اگر در آغاز هر بخش خبری، گوینده بر پیامبر و آل او درود فرستد این دانشگاه اسلامی خواهد بود.
حتی در حوزهی بسیج هنرمندان نیز که مأموریتی فرعی برای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی محسوب میشود موفقیتهای قابلتوجه نداشتهایم.
ما نیازمند هنر متعهد هستیم. هنری که درد مردم را بشناسد و برای مردم تولید کند. هنر متعهد نیازمند هنرمند متعهد است. بدون هنرمند متعهد نخواهیم توانست به اهداف هنر متعهدانه دست پیدا کنیم. انسانها تااندازهای میتوانند نقش بازی کنند و در آثار خود بهغیراز آنچه میاندیشند و به آن معتقد هستند بپردازند.
تربیت هنرمند متعهد که دغدغهاش مردم باشد و نه سگ و گربهاش و قدم زدن در ساحل آنتالیا و ... با بخشنامه و دستورالعمل شکل نمیگیرد. تربیت هنرمند متعهد با یک برنامهریزی گسترده و درازمدت و توسط انسانهای متعهد و دردمند صورت میگیرد.
مشکل اصلی در حوزهی فرهنگ و هنر این است که یک برنامه جامع و تعریفشده در همهی حوزههای فرهنگی و هنری که تکلیف تمامی دستگاههای مربوطه را مشخص کند ندارد. وقتی بدون برنامه باشیم نتیجه همین میشود که با آن روبرو هستیم.
در حوزه هنر متعهد ما همچنان نیازمند شهید آوینی هستیم. همان کسی که مغضوب عدهای از رجال بود ولی رهبری معظم لقب سید شهیدان اهلقلم را به او داد.
انتهای پیام/