اما امروز... برای تمامی افعال چند جمله ابتدایی، از ماضی دور استفاده شده چرا که آنچه این روزها به عنوان پرسپولیس رویت می‌شود، هیچ شباهتی با تعاریف ابتدایی ندارد.
کد خبر: ۷۶۶۹
تاریخ انتشار: ۰۵ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۲:۵۴ 24 February 2015

پرسپولیس. این واژه نام یکی از تیم های محبوب و دوست داشتنی و فوتبال ایران بود. تیمی که مدتها تیم اول ایران بود، بهترین ستاره های ایران و آسیا پیراهن آن را بر تن می کردند، پرتماشاگرترین تیم ایران و آسیا محسوب می شد و کلکسیونی از افتخارات و عناوین را تصاحب کرده بود.

اما امروز...
برای تمامی افعال چند جمله ابتدایی، از ماضی دور استفاده شده چرا که آنچه این روزها به عنوان پرسپولیس رویت می شود، هیچ شباهتی با تعاریف ابتدایی ندارد.

پرسپولیس حرف اول این روزهای فوتبال ایران است. حرف اولی که آن را می توان نماد کامل فوتبال ایرانی و باشگاهداری مدرن دانست! تیمی که البته هیچ شباهتی به یک تیم فوتبال ندارد و بدل به ملغمه ای شده که می توان بر آن هر نامی نهاد به جز تیم!

روزگاری در نقد پرسپولیس بعد از انقلاب که نه دفتر درست و حسابی و مشخص داشت و نه زمین تمرین و امکانات حداقلی و سازماندهی، می نوشتند و می گفتند که باید نام باشگاه را از پیشوند این مجموعه حذف کرد و به آن با ارفاق لقب تیم را نهاد.

اما حالا به قاطعیت می توان مدعی شد آنچه این روزها به نام پرسپولیس در اتمسفر فوتبال رویت می‌کنیم، حتی تیم هم نیست و به هر چیزی شبیه است الا یک تیم! چرا که تیم در بطن خود مفهومی را به اذهان متبادر می کند که هیچ تناسبی با واژه تیم ندارد.

 یک مجموعه درهم شکسته و به هم ریخته که آنارشی و تشتت در آن را می توان به عنوان یک الگوی نقض در کلاس های مدیریت و تیمداری تدریس کرد تا مدیران بدانند که باید چه تصمیمات و چه کارهایی را برحذر باشند که مجموعه تحت مدیریتشان به این شرایط دچار نشود!

تیمی با کوهی از مشکلات فراوان که برای از میان برداشتن آن نیاز به چندین سال و شاید هم چندین دهه فعالیت شبانه روزی و مدیریت جهادی است تا بلکه پس از آواربرداری کامل تازه به نقطه صفر و فونداسیون برسیم و از پی و ریشه همه چیز را درست شود.

تیمی که ظرف مدت کمتر از یک سال 7 مدیرعامل گوناگون به خود دیده، دو سرمربی را تجربه کرده و سومی نیز عنقریب در راه است، نه ستاره بزرگی دارد و نه ملی پوش و البته با کوهی از بدهی های تلنبار شده روبروست، تنها اندکی با نابودی و مرگ قطعی فاصله دارد.

برای توصیف این روزهای پرسپولیس نیازی به جستجو در تاریخ نیست. ورشکستگی پرسپولیس به اندازه ای سریع و آنی رخ داد که حتی حافظه تاریخی کوتاه مدت ما نیز به خوبی جزئیات آن به یاد می آورد.

تیمی که با ترکتازی مدیر عاشق شهرت و قدرتی چون رویانیان که قبل از حضور در پرسپولیس در طول مدت زندگی اش سرجمع شاید حتی یک نیمه از فوتبال را به طور کامل ندیده بود از چاله به چاه ویل مشکلات افتاد و تاوان همه رفتارهای فرافوتبالی سردار و رفقای غیرفوتبالی اش را داد.

آنهایی که آمده بودند تا از نمد پرسپولیس برای خود کلاهی بسازند و از کوخ به کاخ برسند. همانهایی که به اندازه ای با فوتبال بیگانه بودند که حتی رنگ پیراهن بزرگترین، محبوب ترین و پرطرفدارترین باشگاه ایران و آسیا را نمی دانستند و با اتکا به وصل بودن به سرشاخه های قدرت به جان پرسپولیس افتادند تا این تیم ذره ذره آب شود و در عوض سردار به حضور دائمی اش روی ویترین رسانه ها برسد و گروهی در کنار او فربه و فربه تر شوند.

بعد از قریب به دو سال و در هنگامه تغییر قدرت و تعویض دولت، نعش محتضر پرسپولیس را از روی شانه های سردار و رفقا برداشتند اما به جای احیای این میت یک تصمیم غلطْ و غیرکارشناسی، اندک رمق و توان باقی مانده این بیمار محتضر را گرفت و آن را به کما برد.

وقتی گوش شکسته ای چون امیررضا خادم همه کاره و تصمیم گیرنده شد و چنان تصمیمی برای پرسپولیس گرفت که اگر صد دشمن هم می خواستند پرسپولیس را اینچنین به زمین بزنند، نمی‌توانستند! سپردن پرسپولیس به یک بساز و بفروش عشق شهرت پرسپولیس را از چاه ویل مشکلات به اعماق اقیانوس ناکامی سوق داد. اقیانوسی که پرسپولیس هر چه در آن دست و پا می‌زند، بیشتر فرو می رود و البته به جایی نمی رسد.

اکنون پرسپولیس ورشکسته، با حضور نژادفلاحی که اولین رخصت را از رویانیان گرفته است، هفتمین مدیر فصل خود را تجربه می کند. مردی که دو دوره در هیات مدیره پرسپولیس حضور داشته و کارنامه مشخص اجرایی در این تیم نداشته! مدیری که البته با این عقبه بعید می رسد که بتواند گرهی از کوه مشکلات پرسپولیس باز کند. تیمی که روز به روز بیشتر در عمق مشکلات فرو می رود و البته فریادرسی نیست.

منبع: تابناک
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار