امنیت یکی از نیازهای مهم و انکارناپذیر انسانی است. نیازی که تأمین آن از هر دو جنبه عینی و ذهنی در طول حیات بشر همواره از نیازها و خواستههای اصلی مردم و دغدغه و مسئولیتهای اصلی حکومتها بوده است. برخی از صاحبنظران بر جنبه عینی امنیت تأکید بیشتری دارند و تعداد بیشتری بر جنبه ذهنی و روانی آن.
از این رو
رسانههای گروهی و جراید همواره نقش انکارناپذیر و بسیار مهمی در مباحث مربوط به امنیت
دارند. گاهی شرایط جامعه به گونهای است که دستگاهها و نهادهای مسئول، وظایف خود
را در زمینه تأمین امنیت اجتماعی به درستی انجام دادهاند و امنیت (جنبه عینی آن) در
حد معقولی در جامعه وجود دارد اما مردم به دلایل مختلف این موضوع را احساس نمیکنند
(ضعف امنیت روانی) که در چنین شرایطی لازم است رسانهها با اتخاذ رویکردهای مثبت و
مناسب در کنار رسالت اطلاعرسانی و آگاهسازی جامعه تلاش کنند.
احساس امنیتی را که عملاً وجود دارد به شریانهای جامعه تزریق کرده و بعد ذهنی و روانی امنیت را نیز همپای جنبه عینی آن بالا ببرند. اما وقتی دستکم در یک یا چند مورد خاص امنیت مورد تهدید قرار میگیرد و یک جرم و ناهنجاری که عامل تهدیدکننده امنیت است سیر صعودی میگیرد یا وقتی یک یا چند جریان مخرب بنیادهای امنیت یک جامعه را مورد هجوم خود قرار میدهند آیا پنهانکاری و بیخبر گذاشتن افکار عمومی از خطری که آنان و اجتماعاتشان را تهدید میکند با بهانههای واهی حفظ امنیت روانی، پسندیده است؟
به عنوان یک خبرنگار حوادث و کسی که مدتهاست از نزدیک با مسائل مختلف و متعدد اطلاعرسانی در این حوزه در ارتباط است شاهد دیدگاههای متعدد و بعضاً متضادی درباره لزوم بود و نبود بخشی به نام حوادث در مطبوعات و جراید بودهام.
یک طرف این ماجرا خوانندگان و مخاطبان رسانههای گروهی هستند که بر اساس بررسیهای انجام شده و نظرسنجیهای صورت گرفته اکثریت غالب آنان صفحات حوادث روزنامهها را به عنوان اولین بخش برای مطالعه انتخاب و سپس اقدام به تهیه روزنامهها یا مجلات میکنند، یا پای بخشهای خبری شبکههای تلویزیونی و رادیویی مینشینند.
و طرف دیگر ماجرا خبرنگاران، نویسندگان و مدیران رسانهها هستند که بنا به رسالت ذاتی خویش و با توجه به لزوم پاسخگویی به خواسته مخاطبین، اطلاعرسانی حوادث را به عنوان یکی از بخشهای ثابت در دستور کار قرار میدهند و میکوشند با ارائه مطالب و عکسهای به روز و متنوع حوادث علاوه بر انجام رسالت خود و جذب مخاطبان بیشتر برای رسانه، جامعه را از مسائلی (هر چند ناخوشایند) که در اطرافشان میگذرد آگاه کرده و ضمن دادن هشدارهای لازم آنان را با ناهنجاری رایج اجتماعی و خطراتی که امنیت آنان را تهدید میکند آشنا کنند.
اما روی دیگر این ماجرا مسئولان هستند که بنا به مسئولیتشان به طور مداوم و مستقیم در جریان مسائل و رویدادها و تحولات صورت گرفته در این بخش هستند و معمولا از میان آنان کمتر کسی را میتوان یافت که بر لزوم آگاهسازی جامعه از اتفاقات ناخوشایند و اغلب رو به افزایشی که جان و مال تکتک افراد جامعه را تهدید میکند اذعان داشته باشد
نگاهی که اغلب مسئولان به صفحات حوادث دارند بیشتر منفی و همراه با اتهاماتی از قبیل اشاعه ناامنی، بدآموزی، جنجالآفرینی و ... است. بر این اساس نهتنها اصحاب رسانه را در اطلاعرسانی صحیح و اصولی اخبار و رویدادهای حوزه حوادث یاری نمیکنند، بلکه در مواردی با شیوههای مختلف میکوشند مانع دسترسی خبرنگاران به اخبار و اطلاعات مورد نظرشان شوند.
در یکی از جدیدترین نمونه های این گونه برخوردها با اصحاب رسانه که چند روز قبل برای نگارنده اتفاق افتاد دونفر از ماموران پلیس راه استان همدان بدون هیچ دلیل موجهی و علیرغم ارایه کارت خبرنگاری معتبر مانع از تهیه تصویر از واژگونی یک دستگاه خودروی سواری سمند در کیلومتر 5 جاده همدان کرمانشاه شدند و این در حالی بود که همزمان چندین نفر از رهگذران و رانندگان خودرو های عبوری با استفاده از گوشی های تلفن همراه مشغول عکاسی و فیلمبرداری از صحنه حادثه بودند اتفاقی که در پی اصرارهای خبرنگار به انجام وظیفه اش به توهین و تهدید وی از سوی ماموران پلیس راه شد نکته تاسف بار تر اینکه فرمانده پلیس راه نیز که در ظاهر ارتباط خوبی با رسانه ها و خبرنگاران این حوزه دارد بدون بررسی موضوع به بهانه مدیریت صحنه حق را به همکاران خاطی خود داد.
دلایلی که این گروه برای توجیه اعمال این چنینی خود در ارتباط با مخالفتشان با وجود صفحات حوادث روزنامهها مورد تأکید قرار میدهند به طور کلی شامل مباحثی مانند ترویج و گسترش احساس ناامنی در جامعه، بدآموزی اخبار و اطلاعات این حوزه برای مردم و هوشیار کردن مجرمان و تبهکاران است.
در یکی از جدیدترین نمونه های این گونه برخوردها با اصحاب رسانه که چند روز قبل برای نگارنده اتفاق افتاد دونفر از ماموران پلیس راه استان همدان بدون هیچ دلیل موجهی و علیرغم ارایه کارت خبرنگاری معتبر مانع از تهیه تصویر از واژگونی یک دستگاه خودروی سواری سمند در کیلومتر 5 جاده همدان کرمانشاه شدند و این در حالی بود که همزمان چندین نفر از رهگذران و رانندگان خودرو های عبوری با استفاده از گوشی های تلفن همراه مشغول عکاسی و فیلمبرداری از صحنه حادثه بودند اتفاقی که در پی اصرارهای خبرنگار به انجام وظیفه اش به توهین و تهدید وی از سوی ماموران پلیس راه شد نکته تاسف بار تر اینکه فرمانده پلیس راه نیز که در ظاهر ارتباط خوبی با رسانه ها و خبرنگاران این حوزه دارد بدون بررسی موضوع به بهانه مدیریت صحنه حق را به همکاران خاطی خود داد.
به اعتقاد نگارنده اگرچه وجود امنیت در هر دو بعد ذهنی
و عینی یک اصل مسلم و انکارناپذیر است و رسانهها نیز باید این اصل را سرلوحه کار خود
قرار دهند، اما گاهی وجود حس ناامنی در یک یا چند مورد خاص در جامعه که هوشیاری و آمادگی
تکتک افراد جامعه را به دنبال داشته باشد، بسیار عقلانیتر و پسندیدهتر از ترویج
احساس امنیت کاذب و فرو بردن جامعه در خواب خرگوشی امنیتی است که وجود ندارد.
از این رو هر عقل سلیمی میپذیرد که جز در موارد خاص و نادر که انتشار خبری مغایر با اصول امنیت ملی است یا مواردی که پای عفت عمومی و مسائلی از این دست در میان است پنهانکاری و بیخبر گذاشتن افکار عمومی و آحاد جامعه از مسائلی که در اطراف آنان در جریان است و خطرات بالقوهای که آنان را تهدید میکند، با هر بهانه و دستاویزی، نهتنها خدمت به آنان نیست، بلکه خیانت به تک تک مردمی است که بنا به فرمایشات امام(ره)، رهبر معظم انقلاب و تأکید صریح قانون اساسی، آگاهی حق آنان است.
بنابراین به نظر میرسد اکنون وقت آن رسیده باشد که مسئولان به جای نکوهش کردن رسانهها برای انعکاس اخبار و حوادث و متهم کردن آنان به جنجالآفرینی و اشاعه ناامنی، از پتانسیل فوقالعاده آنها استفاده کرده و با ایمان به تأثیر بسیار بالای صفحات حوادث در آگاهسازی افکار عمومی کاهش جرم و جنایت و در نتیجه افزایش امنیت عمومی با همکاری و تعامل اصولی با آنان رسالت خود را در برقراری و حفظ امنیت پایدار جامعه تکمیل کنند.