به گزارش تابناک هفته محیطزیست با اوج زبانههای آتش در عمق جنگلهای ایلام و تخریب ۳ شیفته جنگلهای گیلان در پروژه ساخت سد شفارود آغاز شد؛ حادثههایی تکراری که این روزها متأسفانه بهدلیل تکرار شنیدن، اهمیت خبری خود را کمکم از دست میدهد.
اگرچه ارقام متفاوتي براي ارزش اقتصادي هر هکتار از عرصههاي طبيعي جنگلي و مرتعي در ايران اعلام ميشود، اما اين ثروت عظيم، سالانه بهدليل نبود برنامه مدون و بودجه مشخص، در اثر وقوع آتشسوزيهاي متعدد از بين ميرود. در 10سال گذشته 13هزار و 832مورد حريق در عرصههاي طبيعي ايران گزارش شده است که منجر به از بين رفتن 142هزار و 941هکتار از عرصههاي طبيعي کشور شده است.
متاسفانه خبر ميرسد كه ساخت سد شفارود 3 شيفته در بكرترين جنگلهاي گيلان با وجود غيرقانوني بودن در دست تكميل است؛ سدي كه حداقل 500هكتار جنگل بكر هيركاني را با صدها هزار درخت نابود ميكند؛ سدي كه با دخالت در نظام آبي، سرسبزترين خطه كشور را به سمت بياباني شدن سوق ميدهد. سدي كه تا به حال 140ميليارد تومان بودجه بيتالمال را به هدر داده است تا بعد از آنچه در گتوند رخ داد بار ديگر كارنامه سياهي در نگاه ناپايدار و سخت افزاري به توسعه كشور، ما را يك قدم به تخريب و نابودي حتمي نزديكتر كند.
ايران کشوري
خشک و نيمهخشک است که نزديک به 12.4ميليون هکتار از سطح آن را جنگلها و حدود 90ميليون
هکتار آن را مرتع تشکيل ميدهد. براساس مطالعات انجام شده، توليد علوفه در مراتع ايران
فقط يکچهارم از ارزش اين اکوسيستم را تشکيل ميدهد و سهچهارم ارزش اقتصادي مراتع
به خدمات محيطزيستي آن مرتبط است.
نبود برنامهريزي
مناسب براي مقابله با حريق در عرصههاي طبيعي نيز سبب شده است که دولت نتواند از
نيروهاي مردمي بهعنوان يکي از ارکان اساسي و بازويي قدرتمند، بهره کافي را ببرد.
به نحوي که سال گذشته شايعاتي در ارتباط با به آتش کشيده شدن عمدي جنگلها بهدليل
کمکهاي مالي دولت به نيروهاي محلي مشارکتکننده در عمليات اطفاي حريق به گوش رسيد.
در اين رابطه
برخي کارشناسان محلي معتقد بودند که عدهاي سودجو در قالب گروههاي مردمي براي تداوم
درآمدهاي حاصل از مشارکت در عمليات اطفاي حريق، اقدام به آتش زدن عمدي جنگلها ميکنند،
اما اين نکته قويا از سوي فرمانده يگان حفاظت سازمان جنگلها رد شد.
بررسي آمار
حريقهاي رخ داده در ايران نشان ميدهد که روند وقوع آتشسوزي در عرصههاي طبيعي
کشور همواره با نوساناتي همراه بوده است، اما روند وقوع آن ارتباط مستقيم با ميزان
بارش در کشور دارد. به نحوي که در سالهايي که بهارهاي پربارش را پشت سر ميگذاريم،
بهدليل ايجاد شرايط مناسب براي رويش علوفه، پوشش علفي کف جنگل پس از اتمام فصل
رويش و خشک شدن علوفهها به کانون وقوع حريقهاي آينده بدل ميشود.
بهدنبال يک
بهار پرباران و پاييز خشک، سهلانگاري گردشگران يا شکارچياني که براي شکار به عرصههاي
طبيعي ميروند، همواره زمينهساز بروز آتشسوزيهاي گسترده در جنگلها و مراتع
خواهد بود زيرا پوشش خشک کف جنگل بهراحتي آتش گرفته و در اثر وزش باد به ساير
قسمتها سرايت ميکند.
اگرچه طبق
اعلام فائو، 94درصد حريقهاي رخ داده در عرصههاي طبيعي جهان منشأ انساني دارند
که بهراحتي و با مديريت صحيح ميتوان از وقوع و خسارات ناشي از آن جلوگيري کرد
اما در ايران طرح جامع مقابله با اطفاي حريق در دولت و مجلس در انتظار تصويب و
نهايي شدن و تخصيص اعتبار است.
متاسفانه در ايران
اقدامات مناسبي براي مانيتورينگ و پيشبيني حريق انجام نشده است به همين دليل
همواره پس از اتفاق وارد عمل ميشويم. حتي
اگر برنامه مدوني براي تهيه نقشه مناطق پرخطر در ايران نيز داشته باشيم بهدليل
نقش پررنگ انسان در افزايش پتانسيل وقوع حريق در مناطق مختلف، ميتوان گفت استفاده
از سيستمهاي پيشرفته نظير عکسهاي ماهوارهاي و مدلينگ، پاسخگوي نيازهاي ايران
نخواهد بود.
در بسياري از
کشورهاي پيشرفته جهان، همکاريهاي منطقهاي براي مقابله با اطفاي حريق در عرصههاي
طبيعي شکل گرفته است. حتي توافقنامههايي بين کشورهايي در 2نيمکره متفاوت کرهزمين
به امضا رسيده تا با توجه به تفاوت فصلها در اين 2 نيمکره، امضاکنندگان توافقنامه
بتوانند در شرايط اضطراري و لزوم از امکانات يکديگر استفاده کنند.
مشابه چنين
گروههايي نخستين بار توسط ترکيه در منطقهاي که ايران در آن واقع شده شکل گرفته و
برخي کشورهاي همسايه نيز با ترکيه براي مقابله با حريق در عرصههاي طبيعي هم پيمان
شدهاند اما کشورمان هنوز در ابتداي راه است.
ايران در
پيمانهاي مربوط به مقابله با حريق مشارکت نداشته و حتي در اوج آتشسوزي جنگلهاي
شمال، بهرغم نبود تجهيزات و امکانات کافي، مسئولان امر فقط بر اين نکته تاکيد
داشتند که تخصص و تجربه ايران براي مقابله با حريق در عرصههاي طبيعي کافي است.