کد خبر: ۱۳۵۳۹۴
تاریخ انتشار: ۰۵ آذر ۱۳۹۴ - ۰۸:۳۶ 26 November 2015

سیاست خارجی ترکیه و سوریه در قبال یکدیگر بسیار متغیر و پیچیده است که طیفی از میانجیگری و داوری و حتی تا آستانه جنگ پیش رفتن را شامل می شود . ترکیه عثمانی و بلاد شام قرن ها ارتباط نزدیک و مداومی با هم داشتند تا این که به قدرت رسیدن کمال آتاتورک در ترکیه و تعیین حدود سوریه جدید به دست استعمار فرانسه باعث جدایی این دو کشور شد . تحولات پس از جنگ جهانی دوم ، ترکیه و سوریه را به دو مسیر مختلف سوق داد . در سوریه نخبگان سیاسی جدید در جهت برقراری روابط با شوروی حرکت کردند و تحت تاثیر افکار ملی گرایی عرب و کمونیسم قرار گرفتند در حالی که ترکیه با جدیت تمام در جهت عکس آن حرکت نمود و به عضویت کامل پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) در آمد . سوریه با همسایه شمالی خود یعنی ترکیه در 3 موضوع اصلی شامل : منطقه اسکندرون ( هاتای ) ، آب رود فرات و مسئله کردها و در چندین مورد فرعی منشعب از موارد اصلی دچار اختلاف می باشد . منطقه هاتای ترکیه یا به عبارتی اسکندرون سوریه در سال 1939 و به دلیل سیاست های استعماری فرانسه و به جهت فراق خاطر از سوی ترکیه در جنگ جهانی از خاک سوریه جدا و به ترکیه الحاق شد که موجبات اختلافات عمیقی بین دو کشور را پدید آورد . آب فرات که از ترکیه سرچشمه گرفته و به سوریه و عراق وارد می شود همواره به عنوان اهرم فشاری از سوی ترکیه مورد استفاده قرار می گیرد . همچنین مسئله کردها و پیوندشان در عراق ، سوریه و ترکیه و اعلام موجودیت در قالب یک سیستم منسجم با زیرشاخه های مختلف سیاسی و نظامی (P.K.K) همواره یکی از دغدغه های امنیتی ترکیه محسوب و مورد اختلاف بین دو کشور بوده است .

ترکیه پس از روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه ، سیاست رویکرد امنیتی با همسایگان را به فراموشی سپرد و طبق نظریه های احمد داود اوغلو معمار ترکیه نوین و نخست وزیر ترکیه سیاست به صفر رساندن تنش با همسایگان را در دستور کار خود قرار داد که در این بین سوریه ، بیشترین سهم را در این سیاست به خود اختصاص داد. داود اوغلو بر این باور بود که ترکیه قدرت بزرگی است که وابستگی های تاریخی و فرهنگی و همچنین روابط دیپلماتیک ، اقتصادی و سیاسی خود با مناطق همجوار در خاورمیانه را به دلیل گرایش شدید به غرب فراموش کرده ، از این رو رویکرد امنیتی که اغلب منجر به تقابل ترکیه با همسایگان می شد را با سیاست به صفر رساندن مشکلات با همسایگان جایگزین نمود. بر این اساس اختلافات تاریخی گذشته بین این دو کشور که در سال 1998 تا آستانه جنگ به بهانه حمایت سوریه از کردهای p.k.k از سوی ترکیه مطرح شد و پیش رفت ، با روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه ، روابط دو کشور در سال 2005 بهبود و گسترش یافت و در زمینه های اقتصادی و سپس سیاسی به اوج خود رسید ، البته یکی از دلایل گسترش روابط ترکیه با سوریه جدای پیروی از نظریه این حزب در مورد رابطه با همسایگان ، می توان آغاز دور جدید رایزنی های دیپلماتیک ترکیه در سوم اکتبر 2005 با اعضای اتحادیه اروپا جهت عضویت در این اتحادیه دانست . زیرا یکی از موانع الحاق ترکیه به اتحادیه اروپا ، مناقشات این کشور با همسایگان خود بوده است .حال آنکه چرا ترکیه و سوریه از متحدان استراتژیک در زمان حزب عدالت و توسعه وروی کار آمدن بشار اسد به دشمنان منطقه ای که در گذشته نیز سابقه اختلاف داشته اند ، تبدیل شده اند را می توان بروز نا آرامی ها در سوریه در سال 2011 و عدم اجرای توصیه های اردوغان در خصوص آغاز اصلاحات در کشور سوریه توسط اسد دانست ، بدیهی بود که ترکیه نتواند در قبال تحولات همسایه خود بی تفاوت باشد . زیرا از یک طرف این تحولات با دکترین عثمانی گرایی جدید رهبران حزب عدالت و توسعه در تعارض بود و از طرف دیگر تحولات سوریه می توانست چالش هایی در برابر منافع ملی ترکیه از نظر اقتصادی ، سیاسی و امنیتی ایجاد کند . ناآرامی های سوریه می توانست از چندین جهت امنیت ملی ترکیه را تهدید کند . اول آنکه گسترش ناآرامی ها به مرزهای شرقی ترکیه نه تنها با منافع اقتصادی ترکیه مبنی بر گسترش روابط اقتصادی با همسایگان در تضاد بود بلکه امکان سرازیر شدن سیل مهاجران از سوریه به ترکیه را فراهم می کرد. دومین مورد نامشخص بودن آینده حیات سیاسی سوریه و احتمال تجزیه سوریه ، رهبران ترکیه را در مورد تجزیه کردستان سوریه نگران می کرد و می توانست سبب تحریک کردهای ترکیه شود. سوم آنکه نا مشخص بودن جایگاه اسرائیل در تحولات آینده سوریه می توانست توازن قوای منطقه ای را به نفع اسرائیل و به ضرر ترکیه دگرگون کند . یکی دیگر از عوامل سیاست ترکیه در قبال سوریه ، رقابت بر سر خطوط لوله نفت و گاز و انرژی در منطقه است . 3 کشور ایران ، عراق و سوریه در سال 2011 پیمان انتقال نفت و گاز ایران و عراق از طریق سوریه به سواحل مدیترانه شرقی و صدور آن به اروپا را امضاء نمودند. یکی از سیاست های ترکیه در قبال سوریه مقابله با این طرح است . بر اساس طرح مزبور خطوط لوله انتقال انرژی ایران و عراق به سوریه و یونان احداث خواهد شد. در صورت اجرای این طرح ، اهمیت و موقعیت سوریه به عنوان گذرگاه عبور نفت و گاز منطقه به اروپا افزایش خواهد یافت .اجرای این طرح افزایش حجم نفت و گاز صادراتی منطقه از طریق سوریه ، بیش از حجم صادرات از طریق ترکیه را رقم خواهد زد ، لذا ترکیه در حال پیشگیری از تحقق آن است ، زیرا صدور انرژی از طریق سوریه خلاف منافع ملی ترکیه محسوب می شود . همچنین اردوغان مایل است در سوریه حکومتی اسلامی مشابه مدل اسلامی سکولار و لیبرال ترکیه برقرار سازد که در آن دیگر نگران مسائل مهم مورد اختلاف با حکومت اسد نباشد و حتی بتواند رژیم بعدی سوریه را از نظر ایدئولوژیک به خود وابسته کرده و در این راستا امنیت ورود انرژی از کشورهای عربی از طریق خاک سوریه به ترکیه را تامین نماید . هرچند ترکیه با برگزاری نشست معارضان سوری در سال های 2011 و 2012 در کشورش رسماً خود را به عنوان یکی از طرفین دعوا اعلام کرد ولی این امر از سوی مردم و احزاب سیاسی مخالف مورد استقبال قرار نگرفت ، چرا که به واسطه این دخالت ها ، اقتصاد ترکیه ، ناامنی در مرزهای ترکیه و سوریه ، تنش با ایران و روسیه و برخورد سرد ناتو و شورای امنیت با سیاست های اردوغان در محیط بین المللی ، شکستی برای سیاست خارجی ترکیه در قبال سوریه و نگرش نوعثمانی اردوغان پدید آورد.

هر چند به نظر می رسد با توافق هسته ای ایران و قدرت های جهانی و رفع تحریم های جمهوری اسلامی ایران ، سیل سرمایه گذاری و مراودات اقتصادی و دیپلماتیک ایران و کشورهای اروپایی ، موقعیت و جایگاه ترکیه را بیش از پیش به عنوان قدرت و رهبر منطقه ای مورد نظر دولتمردان ترکیه را تحت الشعاع قرار خواهد داد مگر آنکه ترکیه نیز مراودات اقتصادی خود را با ایران گسترش دهد ، لیکن تحلیل های نادرست این سیاست مداران در رابطه با همسایه جنوبی خود و پافشاری بر سیاست های غلط اتخاذی از سوی کشوری که ادعای برپایی دموکراسی در منطقه به عنوان کشوری پیشرو را دارد ، نه تنها موجب بدبینی هرچه بیشتر دیگر همسایگان ترکیه که در طول تاریخ دل خوشی از سیاست های اتخاذی این کشور نسبت به خود ندارند می شود ، بلکه شرایط سیاسی ترکیه را به چندین سال قبل از روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه و عدم دسترسی به رویای مهم ترک ها که همانا پیوستن به اتحادیه اروپا است ، رهنمون خواهد ساخت .

عامل دیگری که اردوغان و مشاوران سیاسی او باید از آن نگران باشند ، اعتراضات میدان تقسیم است که کم و بیش به بهانه های مختلف ادامه می یابد ، هنگامی این اعتراضات از اهمیت دو چندان برخوردار می شوند که آن را در کنار تحولات منطقه مورد بررسی قرار دهیم . کودتای نظامی در مصر به شیوه ای به وقوع پیوست که پیش از این ارتش ترکیه موفق شده بود از همین الگو برای برکناری نجم الدین اربکان در سال1997 استفاده کند . تداوم این سیاست ها از سوی اردوغان می تواند اعتراضات را مجدداً به میدان تقسیم بازگرداند و ترکیه را در شرایط گذشته قرار دهد . باید در نظر داشت جایگاه ترکیه در جهان امروزی و سیاست خارجی حزب عدالت و توسعه ، پیروزی این حزب در انتخابات ترکیه تاثیراتی بر کشورهای منطقه و جهان خواهد داشت . هرچند ترکیه مانند کشورهای قدرتمند غربی به صلح به مثابه کالایی جهت به اسارت درآوردن هویت ها و فرهنگ های دیگر ملت ها به خصوص سوریه نگاه می کند و با برپایی نشست های دوستداران سوریه ( مخالفان سوری ) در خاک خود در مقطعی حمایت های قشر تحصیلکرده متوسط سوری را به صورت موقت جلب نمود ولی در واقع گفتمان های صلح جدی و راه گشای بحران سوریه را مورد سوء استفاده قرار داد .

پیروزی حزب عدالت و توسعه در انتخابات پارلمانی اول نوامبر 2015 ، اردوغان و داود اوغلو را به صدر قدرت اول ترکیه بازگرداند . لیکن این پیروزی دلیلی بر موافقت تمام و عیار مردم با سیاست های اردوغان و حزب متبوعش نیست بلکه مردم به دلیل ناآرامی های اخیر و عدم سازش احزاب این کشور با هم ، داشتن دولت بد را به بی دولتی ترجیح دادند.

به هر حال آنچه مسلم است ، بازگشت صلح و آرامش به سوریه ، برگزاری انتخابات آزاد مردمی در این کشور و تغییر موضع ترکیه در قبال سوریه با استقبال از مذاکرات صلح راهگشا و تعهد به اجرای بند چهارم بیانیه نشست سوریه 2015 در خصوص تلاش برای پایان جنگ توسط همه کشورهای شرکت کننده باالاخص ترکیه و ایفای نقش موثر در روند صلح در این کشور می تواند شاه کلید خروج ترکیه از بحران امنیتی ، اقتصادی و سیاسی بوجود آمده برای این کشور باشد .


اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار